حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳ ساعت تعداد کل نوشته ها : 301 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 3 تعداد دیدگاهها : 15×
  • درس خارج فقه و اصول

  • درس خارج فقه و اصول

  • کتاب حرکت
    ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۵
    9
    کتاب حرکت نوشته علی صفایی‌حائری (عین- صاد)، کتابی در تحلیل جریان فکری و تربیتی انسان است. این اثر با تحلیل و نقد جریان‌های فکری و تربیتی در جامعه امروزی بر ضرورت حرکت و پویایی به سمت کمال تاکید می‌کند و تعادل را شرط رسیدن به کمال می‌داند.
    ارسال توسط :

    معرفی کتاب حرکت

    کتاب حرکت نوشته علی صفایی‌حائری (عین- صاد)، کتابی در تحلیل جریان فکری و تربیتی انسان است. این اثر با تحلیل و نقد جریان‌های فکری و تربیتی در جامعه امروزی بر ضرورت حرکت و پویایی به سمت کمال تاکید می‌کند و تعادل را شرط رسیدن به کمال می‌داند.

    درباره کتاب حرکت

    نویسنده در این کتاب تأکید دارد ضرورت حرکت، باید از ضرورت نفس‌کشیدنمان هم بیش‌تر باشد تا بتوانیم به‌خاطر آن، حتی خون و جانمان را بدهیم. مادامی که ضرورت حرکت در این سطح درک نشده باشد، قطعاً انسان در راه می‌ماند؛ راه‌هایی که پرپیچ‌وخم و پرخطر است. راه‌هایی که پر از درگیری و رنج است.

    آدمی که به ماهی چند هزار تومان حقوق و یک زن و بچه و برو بیایی و احیاناً یک عنوان روشن‌فکری و چند جلسه سخنرانی قانع است، دیگر چه می‌خواهد؟ اگر به این حد قانع باشد، طبیعی است که حرکتی نکند، طبیعی است که در رکودش بگندد. اگر به طهارت آب پاک چشمه‌ها و اشک پاک ابرها هم که باشد، می‌گندد که گندیدن ضرورت است.

    مدیریت حرکت‌ها

    کفر متحرک به اسلام می‌رسد، ولی اسلام راکد، پدربزرگ کفر است. سلمان‌ها درحالی‌که کافر بودند، حرکت‌شان آنها را به رسول منتهی کرد و زبیرها درحالی‌که با رسول بودند، رکودِشان آنها را به کفر پیوند زد.

    ما که برای رسیدن به یک شغل، یک منصب و یا حتی یک لیوان آب، این‌قدر فعال و کوشا هستیم و این‌قدر زدوبند می‌کنیم، آیا ضروری‌تر از اینها برایمان وجود ندارد؟ آیا در همین سطح و اندازه هستیم؟ این کتاب به شما یاد می‌دهد حرکت‌های خود را مدیریت کنید و در مسیری که دوست دارید قدم بردارید. 

    خواندن این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به زندگی سعادتمند پیشنهاد می‌کنیم.

    برشی از کتاب حرکت

    فطرت؛ یعنی همین ترکیب و ساخت انسان، به گونه‌ای است که برایش امکان ایستادن نیست. آدمی طوری آفریده شده که نمی‌تواند بماند. در او شوری ریخته‌اند، به او خود آگاهی و بینشی داده‌اند که می‌داند قله‌هایی که باید به دست آورد، غیر از چیزی است که امروز در آن قرار دارد. همین احساس، حرکت انسان را چه در مراحل عالی روحی‌اش، چه در جامعه‌اش و چه در تاریخش، تأمین می‌کند.

    ضرورت حرکت، از ترکیب ما، از فطرت ما، از ساخت ما مایه می‌گیرد و به همین خاطر کسانی که حرکتی ندارند، مجبورند با تنوع‌ها خودشان را مشغول کنند. تنوع‌طلبی، نشان دهنده نیازی است که ارضاء نشده؛ مثل گرسنه‌ای که اگر به او غذا ندهند، کثافت‌ها را هم می‌خورد. وقتی آدمی حرکتی ندارد، مجبور است خودش را با شکل‌های مختلف زندگی فریب دهد تا خیال کند که حرکتی دارد.

    عامل دوم حرکت، شناخت «قدر و ارزش» انسان است. شناخت این نکته است که اگر بمانیم، می‌گندیم. انبیاء از همین جا آغاز می‌کردند و به آدمی نشان می‌دادند که ارزش او بیش از چیزی است که می‌خواهد به آن برسد و برای این کار از معلومات بلاواسطه او استفاده می‌کردند، نه تجربیات و معلومات با واسطه.

    رسول درودش را بر کسانی قرار داده که این ارزش را شناختند: «رَحِمَ اللهُ آمْرَءً عَرَفَ قَدْرَه». علی (ع) حد جهل را در همین می‌داند که انسان ارزش خود را نشناسد: «کفَی بِالْمَرْءِ جَهْلاً اَنْ لایعْرِفَ قَدْرَه»۲؛ برای جهل ما همین بس که اندازه و قدر خود را ندانیم.

    آلبوم عکس                آرشیو فیلم              آرشیو صوت

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.