یک منطق غلط
خداوند در آیه۹۶ سوره اعراف میفرماید:
وَ لَوْ انَّ اهْلَ الْقُری امَنوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْارْضِ اگر مردم اجتماعات و جماعتها، مردم قریهها [و به طور کلی] مردم ایمان و تقوا را پیش بگیرند برکتها را از بالا و پایین بر اینها فرو میریزیم، درهای برکت را از آسمان و زمین به روی آنها میگشاییم.
خداوند وعده میدهد آثار خیر ایمان مردم در همین دنیا هم به آنها خواهد رسید. درحالی که گاهی ما به اشتباه فکر میکنیم خدا مضایقه دارد -العیاذ بالله- که بندهاش هم در دنیا خوشبخت باشد هم در آخرت.
نظر مسیحیت
برتراند راسل، فیلسوف معروف، یک آدم لامذهبی بود و بیشتر ضد کلیسا بود. تعبیر جالبی دارد، میگوید کلیسا به مردم میگوید: شما مجبورید از میان دو بدبختی یکی را انتخاب کنید: یا باید بدبختی دنیا را انتخاب کنید تا در آخرت خوشبخت باشید. یا اگر بدبختی دنیا را انتخاب نمیکنید و میخواهید در دنیا خوشبخت باشید پس بدبختی بزرگتر را در آخرت تحمل کنید.
بعد میگوید من چنین خدایی را قبول ندارم که برای بشر تحمل یکی از دو بدبختی را فرض کرده باشد؛ چرا؟ حالا که بشر را خلق کرده مگر امکان ندارد که بشر به هردو خوشبختی برسد، که خدا بگوید: تو اگر خوشبختی آخرت را میخواهی حتماً باید به قیمت بدبختی دنیا آن را بگیری، و اگر خوشبختی دنیا را میخواهی به قیمت بدبختی آخرت باید بپذیری. اگر این جور است من اساساً خدا را قبول ندارم.
منطق انبیا
شاید منطق خیلی از ما همین باشد که ای مردم! یکی از دو بدبختی را اجمالاً باید بپذیرید، خدا حاضر نیست که ببیند شما هر دو خوشبختی را دارید. این ضد تعلیمات انبیاست. نمیخواهم بگویم ضد تعلیمات فقط قرآن است؛ ضد تعلیمات انبیاست از جمله خود عیسی مسیح.
منطق اسلام
امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه میفرماید: انَّ الْمُتَّقینَ ذَهَبوا بِعاجِلِ الدُّنْیا وَ اجِلِ الْاخِرَهِ؛ متقین، هم سعادت دنیا را میخواهند هم سعادت آخرت را. (نهجالبلاغه، نامه ۲۷)
اشتباه این است که ما خیال میکنیم گناهان به دلیل اینکه سعادت دنیاست، گناه است. در صورتی که اساس این منطق در اسلام بر این است که گناه فقط به دلیل اینکه بدبختی است گناه است. البته میان خوشبختی در دنیا و تسلیم لذتهای فوری شدن باید تفکیک کرد.
شخصی بود، یک نسبت خیلی دوری هم با ما داشت، در جایی زمینهایی تهیه کرده بود و زراعت و کشاورزی میکرد. با من همسن بود. خیلی قوی و چالاک و بلکه پهلوان و اصلاً قهرمان بود. بعدها چون پول هم پیدا کرده بود افتاد دنبال عیاشی و شرابخواری. در این سه چهار سال اخیر به یک وضعی افتاد که اطبا هم میگفتند اثر شرابخواری زیاد است. بعد رفت در امریکا چقدر پول خرج کرد و حالا تازه برگشته است. البته این اواخر ادعا کردند که توبه کرده و وقتی به مشهد میرود حرم میرود و نماز میخواند. ولی بالاخره این عیاشیها نتیجهاش این است. مگر هر عیاشی برای انسان خوشبختی است؟ چهار صباح انسان عیاشی کند بعد به یک چنین عواقبی گرفتار بشود!
دلیل حرمت گناهان
اگر شراب را منع کردند نه از باب این است که تو را به سعادت میرسانده، بلکه از باب اینکه در همین دنیا هم تو را بدبخت میکند. قمار اگر حرام است نه اینکه چون تو را در دنیا خوشبخت میکند حرام است، بلکه چون در دنیا هم تو را بدبخت میکند، حرام است. هرگناهی به این دلیل گناه است که انسان را از نظر جسمی یا روحی، فردی یا اجتماعی بدبخت میکند.
غیبت چرا حرام است؟ چون تخم کینه پاشیدن در مردم و اجتماع است. جامعه اگر جامعه غیبت کن شد و همه دشمن یکدیگر شدند، به فرد هم دیگر خوش نمیگذرد. تهمت زدن برای چه حرام است؟ دروغ گفتن برای چه حرام است؟ و هر گناهی را که شما در نظر بگیرید به دلیل اینکه بدبخت کننده است حرام است نه به دلیل اینکه خوشبخت کننده در دنیاست و خدا مضایقه دارد- العیاذ بالله- که بندهاش هم در دنیا خوشبخت باشد هم در آخرت. اگر واقعاً خوشبختی دنیا باشد خوشبختی آخرت هم هست. خوشبختی واقعی خوشبختی دنیا و خوشبختی آخرت هردوست، با همدیگر توأم است.
منطق قرآن
منطق قرآن اینگونه است. وَ لَوْ انَّ اهْلَ الْقُری امَنوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْارْضِ (سوره اعراف، آیه۹۶) اگر مردم اجتماعات و جماعتها، مردم قریهها [و به طور کلی] مردم ایمان و تقوا را پیش بگیرند برکتها را از بالا و پایین بر اینها فرو میریزیم، درهای برکت را از آسمان و زمین به روی آنها میگشاییم. قرآن میگوید اگر ایمان و تقوا داشته باشید خدا ثروت و قدرت هم به شما میدهد. وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحْزَنوا وَ انْتُمُ الْاعْلَوْنَ انْ کنْتُمْ مُؤْمِنینَ (سوره آل عمران، آیه ۱۳۹).
تقوا عین خوشبختی
پس بسیار غلط است که کسی در منطق تبلیغ خودش به آن شکل کلیسایی- به قول راسل- سخن بگوید که چارهای نیست، یکی از این دو بیچارگی را باید متحمل شد: یا باید در دنیا بدبخت بود یا در آخرت؛ این که خیلی سخت است که انسان برای چهار روز دنیا بیاید بدبختی آخرت را متحمل بشود، پس چند روز دنیا را با بدبختی میگذرانیم!
خیر، تقوا را باید داشت نه بدبختی. تقوا داشتن یعنی تحمل محرومیتهای کوچک در همین دنیا برای گریز از محرومیت بزرگتر در همین دنیا، به این معنا که انسان اگر دورنگر نباشد نمیتواند در همین دنیا انسان باشد. ولی این معنایش تحمل بدبختی نیست؛ عین خوشبختی است.
برگرفته از کتاب آشنایی با قرآن جلد۹، نوشته شهید مطهری
جالب بود تا الان شبهه توی ذهنم بود. با تشکر از آیت الله کلباسی
با تشکر از عنایت شما