حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

جمعه, ۱۶ آذر , ۱۴۰۳ ساعت تعداد کل نوشته ها : 332 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 3 تعداد دیدگاهها : 17×
  • درس خارج فقه و اصول

  • درس خارج فقه و اصول

  •  انسان، موجودی مختار
    ۰۲ اسفند ۱۴۰۱ - ۲۲:۴۹
    12
    خودسازی و تهذیب اخلاق هنگامی برای انسان میسر است كه به اختیار و توانایی خود در به دست آوردن كمالات و ارزش‌ها معتقد باشد؛ زیرا اگر انسان در كارهایش مجبور باشد و اختیاری در ساختن سرنوشت خود نداشته باشد، دیگر امر و نهی وی و طرح كردن باید و نباید برای او بی‌معنا خواهد بود.
    ارسال توسط :

    انسان موجودی است مختار

    خودسازی و تهذیب اخلاق هنگامی برای انسان میسر است که به اختیار و توانایی خود در به دست آوردن کمالات و ارزش‌ها معتقد باشد؛ زیرا اگر انسان در کارهایش مجبور باشد و اختیاری در ساختن سرنوشت خود نداشته باشد، دیگر امر و نهی وی و طرح کردن باید و نباید برای او بی‌معنا خواهد بود.

    توجه به این اصل ، علاوه بر این، از نظر تربیت نیز اهمیت فراوانی دارد؛ زیرا اگر شکلی از جبرگرایی در انسان وجود یابد و او معتقد شود در کارهایش اختیاری از خود ندارد و محکوم عوامل جبری بیرونی است، در تلاش‌هایش سست می‌گردد و احساس مسئولیت از وی سلب خواهد شد.

    انسان مسوول اعمال خویش

    قرآن بدون آنکه فاعلیت الهی را انکار کند، مسئولیت کار انسان را به عهده خود او می‌گذارد و در عین آنکه فاعلیت حقیقی و تأثیر استقلالی را منحصر در خداوند می‌داند؛ هرگز تأثیر فاعل‌ها و علل قریب و عواملی نظیر وراثت، محیط، شیر مادر، و خوراک را انکار نمی‌کند. بینش اسلامی با قبول تأثیر همه عوامل نام‌برده، روی اختیار خود انسان به عنوان مهم‌ترین آنها تکیه و تأکید می‌کند؛ یعنی آن عوامل علل تام فعل نیستند و صرفاً زمینه‌هایی برای آن به شمار می‌روند و از این میان، آنچه کار را تعیُّن می‌بخشد و به انجام می‌رساند، اراده انسان است. از این رو، هر قدر که انسان اراده و اختیار دارد، به همان قدر مسئول است.

    انسان دارای مطلوب نهایی است

    اکنون که در نخستین اصل پذیرفتیم «انسان فاعل مختار است»؛ اصل دوم یعنی هدفدار بودن انسان را نیز از آن نتیجه‌گیری می‌کنیم؛ چراکه انسان مختار هدفی را در نظر می‌گیرد و فعالیت‌های اختیاری خود را برای رسیدن به آن انجام می‌دهد. بنابراین، اصل دوم از اصول موضوعه نظام اخلاقی اسلام می‌گوید: «انسان دارای مطلوب نهایی است».

    مطلوب نهایی از دیدگاه قرآن

    همه نظام‌های اخلاقی در این عقیده مشترک‌اند که باید مطلوبی نهایی داشته باشند. ولی در تعیین مصداق آن با هم اختلاف دارند. تا آن حد که به کل نظام‌های اخلاقی مربوط است و قرآن هم به طور کلی از آن سخن می‌گوید، می‌توان گفت: این مطلوب نهایی همان چیزی است که به طور فطری برای انسان مطلوب است و از آن به سعادت، فلاح، فوز و امثال آن تعبیر می‌کنیم و چون مطلوبیت آن ذاتی است، چون‌ و‌ چرا بردار نیست و نمی‌توان آن را به چیز دیگری تعلیل و در پرتو مطلوبیت هدف دیگری توجیه نمود.

    مفهوم سعادت

    در توضیح مفهوم سعادت، می‌توان گفت: سعادت، لذت پایدار است و اگر ممکن بود کسی در زندگی همیشه لذت ببرد، او کاملاً سعادتمند بود؛ ولی از آنجا که زندگیِ خالی از درد و رنج وجود ندارد می‌توان گفت: سعادتمند در این جهان کسی است که لذت‌های وی از نظر کیفیت یا کمیت بر درد و رنج‌هایش برتری و فزونی دارد و در آن، دو ویژگی لحاظ می‌شود: ۱٫ برتری کیفی، ۲٫ دوام کمی. قرآن نیز در مقایسه لذت‌های دنیایی و آخرتی به منظور دعوت به سوی آخرت و تشویق انسان به حرکت در مسیر سعادت معنوی با تعبیراتی مانند:

    وَالآخِرَهُ خَیْرٌ وَأَبْقَى؛ سرای آخرت بهتر و پایدارتر است. سوره اعلی، آیه۱۷

    بر این دو ویژگی تأکید دارد و پیوسته این حقیقت را گوشزد می‌کند که لذت آخرت از لذت دنیا از نظر کیفی بهتر و به لحاظ کمی پایدارتر است.

    زندگی انسان از دیدگاه قرآن

    در بینش الهی، زندگی انسان دو مرحله دارد: مرحله دنیا و مرحله آخرت. زندگی دنیایی انسان نسبت به زندگی آخرتی وی همانند چشم به هم زدن است و چیزی به حساب نمی‌آید. بنابراین، اگر دنیای انسان پر از درد و رنج باشد، باز هم در مقایسه با لذت‌های پایدار، ابدی و بهتر و شدیدتر وی در جهان دیگر چیزی به حساب نمی‌آید و هرگاه بتواند در ازای دردهای دنیایی آسایش ابدیِ آخرت را به کف آورد، سعادتمند خواهد بود و برعکس، اگر زندگی دنیایی‌اش غرق در لذت باشد، ولی به قیمت بدبختی و عذاب آن جهانیِ او تمام شود، به هیچ‌وجه نمی‌توان وی را سعادتمند نامید.

    مفهوم سعادت در قرآن

    مفهوم سعادت در قرآن به شکلی مناسب با بینش وسیع الهی درباره انسان به کار رفته است. خداوند در این باره می‌فرماید:

    فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَسَعِیدٌ * فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُواْ فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَشَهِیقٌ * خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّکَ إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِّمَا یُرِیدُ * وَأَمَّا الَّذِینَ سُعِدُواْ فَفِی الْجَنَّهِ خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّکَ عَطَاء غَیْرَ مَجْذُوذٍ؛ مردم دو دسته‌اند، بدبخت و خوشبخت. شقاوتمندان تا آسمان و زمین هست در آتش جاودان بمانند، مگر آنچه پروردگار تو خواهد، که او هرچه خواهد کند، و سعادتمندان تا آسمان و زمین هست در بهشت جاودان بمانند، مگر آنچه خدای تو خواهد، که این، بخششی قطع نشدنی است. (سوره هود، آیات ۱۰۵ ـ ۱۰۸)

    قرآن، در مواردی نیز واژه فلاح را به کار برده است:

         قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ؛ به‌ تحقیق مؤمنان رستگار شدند. (سوره مومنون، آیه۱)

    قرآن، فلاح و رستگاری را هدف کارهای خوب مطرح می‌کند که همه کارهای عبادی و شایسته را برای رسیدن به آن باید انجام داد.

    تأثیر تلاش انسان در رسیدن به هدف

    اصل سوم اینکه، انسان بداند تلاش‌های او در رسیدن به اهداف و خواسته‌هایش نقش دارد و نتیجه آنها عاید خودش می‌گردد. تا با دلگرمی به تلاش و فعالیت بپردازد؛ چراکه اگر انسان مطلوب نهایی داشته باشد، ولی بپندارد که کارها و تلاش‌هایش بی‌اثرند یا نفع آنها نصیب دیگران می‌شود و به هر حال در نزدیک شدن وی به آن مطلوب و هدف نهایی مفید نیستند؛ در این صورت انگیزه کار و کوشش در وی ضعیف خواهد شد و برای رسیدن به آنها خود را به زحمت نمی‌اندازد.

    شقاوت ابدی و آخرتی انسان در گرو اعمال او

    قرآن مجید بر این اصل نیز فراوان تأکید دارد و در آیات بسیاری ابعاد گوناگون آن را توضیح می‌دهد. اکنون به برخی از این آیات اشاره می‌کنیم:

    الف. آیاتی بر این دلالت دارد که سعادت یا شقاوت ابدی و آخرتی انسان در گرو اعمال خود اوست و هر کاری که در اینجا می‌کند، نتیجه‌اش را در آخرت خواهد دید که در بعضی از آنها تعبیر «عمل» به کار رفته است، مانند:

        فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ * وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ؛ پس هرکس هم‌ وزن ذره‌ای کار خیر انجام دهد آن را می‌بیند و هرکس هم‌ وزن ذره‌ای کار بد کند آن را می‌بیند. (سوره زلزال، آیات ۷و ۸)

    در شماری از آیات تعابیر «عملوا، تعملون، یعملون و…» و در برخی دیگر تعبیر «فعل» به کار رفته است، نظیر:

    وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ و کار نیک انجام دهید، شاید رستگار شوید. (سوره حج، آیه۷۷)

    در بسیاری از آیات نیز تعبیر «کسب» به کار رفته و گویای این حقیقت است که نتیجه نهایی زندگی در گرو کسب انسان است، نظیر:

    هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ بِمَا کُنتُمْ تَکْسِبُونَ؛ آیا جز به آنچه انجام می‌دادید کیفر داده می‌شوید؟ (سوره یونس، آیه ۵۲)

    جَزَاء بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ؛ به کیفر اعمالی که انجام می‌دادند. (سوره توبه، آیه ۹۵)

    بنابراین، آیات پیش گفته ثابت می‌کنند که تنها کسب یا عمل اختیاری انسان موجب بدبختی یا فلاح وی می‌شود، نه چیز دیگر.

    نتیجه‌ هر کار انسان عاید خود او می‌شود

    ب. در گروه دیگری از آیات این حقیقت تبیین شده که هر کاری انسان انجام دهد ـ خوب یا بد ـ نتیجه‌اش عاید خود او می‌شود، مانند:

    إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا؛ اگر نیکی کنید، به خود نیکی کرده‌اید و اگر بدی کنید، به خویش [بدی نموده‌اید]. (سوره اسراء، آیه ۷)

    این آیات این حقیقت را گوشزد می‌کنند که نتایج کارهای خوب انسان هدر نمی‌رود. (همچنین بنگرید به آیات انعام، ۱۰۴/ نمل، ۹۲ و فاطر، ۱۸)

    و به‌ ویژه گویای این حقیقت‌اند که این نتایج عاید خداوند نمی‌شود؛ چراکه خداوند به دیگران نیازی ندارد؛ بلکه بهره کارهای نیک انسان فقط نصیب خود وی خواهد شد.

    آثار سوء کارهای بد انسان دامن‌گیر خود او می‌شود

    ج. آثار سوء کارهای بد و ناشایسته انسان نیز تنها دامن‌گیر صاحب آن می‌شود. آیات بسیاری در این زمینه هست، مثل:

    وَلاَ تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَیْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى؛ هیچ کس، کار [بدی] جز به زیان خودش انجام نمی‌دهد، و هیچ گنه‌کاری گناه دیگری را متحمل نمی‌شود. (سوره انعام، آیه۱۶۴)

    مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدی لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى؛ هرکس هدایت شود، برای خود هدایت یافته و آن کس که گمراه گردد، به زیان خود گمراه شده است و هیچ گنه‌کاری گناه دیگری را متحمل نمی‌شود. (سوره اسراء، آیه ۱۵)

    اشاره به این مطلب شایسته است که میان اصول مذکور با موضوعات شفاعت، بخشش گناهان و مضاعف شدن پاداش یا نابودی عمل در آخرت ناسازگاری وجود ندارد؛ زیرا در همه این موارد و کردار خود انسان است که زمینه را فراهم می‌‌آوَرَد.

    منبع: کتاب انسان‌سازی در قرآن، نوشته آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی

    آلبوم عکس                آرشیو فیلم              آرشیو صوت

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.