شیخ اشراق
شیخ اشراق شهاب الدین سهروردی معروف به شیخ اشراق از فیلسوفان قرن ششم است. این بزرگوار بعد از بوعلی (قرنِ چهارم و پنجم) به عنوان برجستهترین فیلسوف ما حساب میشود. ابوعلی سینا را همه به فلسفه مشاء میشناسند. شیخ اشراق تقریباً در ۵۴۸ به دنیا آمده و در همان ایام جوانی هم به شهادت رسیده است. حدودا در ۳۸ سالگی.
فلسفه اشراق
در همین مدت کوتاه زندگی خود، بین ۳۱ تا ۳۵ سالگی، در برابرِ مکتب مشاء یک مکتبی آورده و واقعاً هم آنقدر قوی است که پذیرفته شده. این خودش خیلی کار بزرگی ست. چون در کل دورۀ اسلامی ۳ مکتب داریم. فلسفه مشاء، فلسفه اشراق و فلسفه صدرا حکمت متعالیه. ایشان در دورۀ میانی بعد از ابوعلی سینا آمده در برابر فلسفه بوعلی فلسفه اشراق را مطرح کرده است و از او به عنوان مؤسّس فلسفه اشراق یاد میکنند. در ۳۱ سالگی به این اندیشهها رسیده است، پس باید خیلی قوی باشد.
قدرت روحی عجیب
ایشان دارای تیزهوشی هست، کنارش هم دارای شهود و دارای قوتی روحی است و کارهای خارقالعاده هم حتی انجام میدهد. این بزرگوار، قدرت روحی عجیبی داشت؛ برخی از اینها در آثارش منعکس شده است. مراحلی از شهود را داشته است. مثلاً عالم مثال را دیده، عقول و مفارقات را دیده. یعنی کسی است که قوّت روحی، شهودی، سلوکی دارد؛ کنارش قوّت فلسفی و قوّت عقلی هم دارد. طبیعی است که چنین شخصی با چنین قوّتی توانسته یک حرکتی را رو به جلو ایجاد کند و بعد از فلسفه مشّاء، فلسفۀ اشراق را بیاورد. خود این نشان میدهد که قوّتش چقدر باید باشد.
کتب شیخ اشراق
و کتابهایی که نگاشته است چند دسته میباشد. برخی از کتابهای ایشان فلسفی است، بعضیشان عرفانی است، و بعضی فلسفی–عرفانی است. کتابهای زیادی دارد. آن کتابهایی هم که فلسفی است، خالی از فضای شهودی نیست. آن کارهایی هم که کتابهای شهودی ایشان است خالی از کار فلسفی نیست ولی بعضی چیزها غلبه دارد.
لغت موران
کتاب لغت موران که قصد داریم آن را بخوانیم جزءِ کتابهای عرفانی ایشان هست. یعنی قرار است یک دستهای از اسرارِ سلوک را بگوید. خود ایشان در ابتدا میگویند این کتاب را بر نهجِ سلوک، بر روشِ سلوک نگاشتم. یعنی برخی از اسرارِ معنوی و شهودی را میخواهد به یک زبان ساده بگوید.
در این کتاب روشِ سلوکی و روش شهودی و آن فضای عرفانی غلبه دارد. ولی به این معنا نیست که خالی از فسلفه باشد. بلکه همین بحثها، بحثهای فلسفیاش هم هست. این کتاب به زبان فارسی است. یعنی برای کسانی که عربی نخواندهاند هم مناسب است.
بر پایه تمثیل
چیزی که هست بنایِ این کتاب بر تمثیل است. تمثیل یعنی چه؟ یعنی یک مثالی میزنند و بر اساس آن مثال میآید، یک معرفت عمیقی را میگوید. شبیه کار مولانا در مثنوی. مولانا در مثنوی غالباً یک مثالی میزند، طبقِ آن مثال معرفتی را که میخواهد بگوید، میگوید. یعنی به سرعت از این مثال وارد آن معرفت میشود. روش تمثیل آسان کردن کار است. این یک روش است که شیخ اشراق تقریباً عمده آنچه در این رساله لغت موران انجام داده است، از این دسته است.
مثال یک گنج
مثلا جناب مولانا یک جریانی را در مورد کسی که دنبال گنج میگشت میگوید. آخر این داستان مشخص میشود گنج زیر پایش بود و خبر نداشت. به سرعت از این منتقل میشود به اینکه تو چرا نسبت به خدا که گنج درونی توست بی توجهی؟ یعنی زیرِ پایت هست، در درون دلت هست ولی تو از او خبر نداری. یعنی منتقل میشود به “نحن أقربُ إلیه مِن حَبل الوَرید”. یک حقیقتِ معرفتی مثلِ “نحن أقربُ إلیه مِن حَبل الوَرید” را از چی به دست میآورد؟ از یک داستان. از آن داستان کمک میگیرد، آن را حل کند. این را ما میگوییم روش تمثیل.
روش تأویل
یک روش دیگر هم هست به اسم روشِ “تأویل”. در این روش نویسنده، یک داستانی را میگوید، ولی اصلاً در این داستان نمیگویند منظورش چیست. یعنی داستانهای رمزی-تأویلی. خواننده باید تیزهوشی به خرج دهد، از لابهلای داستان بفهمد که نویسنده قصد دارد به چه چیز اشاره کند. در حالی که در تمثیل داستان را میگویند بعد میگویند منظور من از این تمثیل این بود.
داستان پرندهها
داستانهای رمزی هم خیلی ریشهدار است. مثلاً ابوعلی سینا کتابی دارد به اسم “رساله طیر”، که یک داستان تأویلی است. در مورد پرندههایی است که از آسمان آمدند دانه بخورند، در همین دانه خوردن به دام افتادند، در این دام گرفتار شدند و یادشان رفته از کجا آمده بودند.داستان همین است، هیچچیز دیگری نگفته است. ولی آدم تا این را میخواند یکدفعه یادِ خودش و روح خودش میافتد که روحش از آن عوالم آمده است اینجا و یادش رفته مثلاً. این جور چیزها به دست میآید. این را میگوییم روشِ تأویلی.
داستانهای تاویلی بزرگان
ابوعلی سینا رسالههای رمزی-تأویلی خیلی دارد. مثلا “حیّ ابن یقظان” ، “رسالۀ طیر”، “داستانِ سَلامان و ابسال”، “قصیدۀ عینیّه” همه را بوعلی به صورت تاویلی نوشته است. شیخ اشراق هم از این داستانهای تأویلی زیاد دارد. مثلا رسالۀ “غربتِ غربیه” و رسالۀ “اَبراج” اش به همین شکل است. ایشان رسالۀ طیر بوعلی را هم به فارسی ترجمه کرده است. خیلی کتابهای دیگری که دارد، رسالههای کوچکی که دارد به این سبک هستند. اما در لغت موران شیوه نگارش به شکل تمثیلی است نه تأویلی و رمز. ولی گهگاه هم برخی از آنها یک رمز مختصری دارد.
ان شاالله در قسمتهای بعد شروع میکنیم به خواندن رساله لغت موران با توضیحات استاد گرانقدر سید یدالله یزدانپناه.
ثبت دیدگاه