آیه ۱۲ سوره حجرات
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا ۚ أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ
اى کسانى که ایمان آوردهاید، از بسیارى از گمانها بپرهیزید که پارهاى از گمانها گناه است. و جاسوسى مکنید. و بعضى از شما غیبت بعضى نکند. آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن کراهت دارید. [پس] از خدا بترسید، که خدا توبهپذیر مهربان است.
خورش سگان جهنم
به کمک روایات از یک جهت و دلایل علمی از جهت دیگر، این مطلب مسلم شده است که آنچه در آن جهان هست جز مکتسبات این جهان چیزی نیست. مثلا در مورد غیبت چنین فرمود (ظاهرا حدیث نبوی است): اَلْغیبَهُ اِدامُ کلابِ النّارِ غیبت خورش سگان جهنم است. یعنی آن کسی که امروز روحش دارد از غیبت تغذیه میکند [الآن به صورت یک سگ جهنمی درآمده و دارد از این مردار میخورد.]
انسان هم عامل است هم معمول
این خودش یک حقیقتی است: انسان با هر عملی از اعمال خودش به نوعی روحا تغذیه میکند. وقتی که انسان دارد غیبت میکند خیال میکند که دارد حرف میزند و فقط به مخاطب تحویل میدهد، حساب آن را نمیکند که بیش از مقداری که دیگری تحویل میگیرد خودش تحویل میگیرد.
انسان نسبت به عمل خودش، هم عامل است هم معمول. آدم خیال میکند وقتی عمل میکند او عامل و عمل کننده است و عمل معمول است یعنی این فاعل است و او مفعول. این علت است و او معلول. قرآن میفرماید: انسان هر عملی که مرتکب میشود، در همان حال که او علت است و عملش معلول، عملش هم علت است و خودش معلول.
انسان از عمل خودش تغذیه میکند
یعنی اگر او عمل را میسازد عمل هم او را میسازد. انسان از عمل خودش واقعا به نوعی تغذیه میکند. یعنی حرف زدن برای انسان نوعی چیز خوردن است. گوش کردن نوع دیگر چیز خوردن است. نگاه کردن نوع دیگر چیز خوردن است. فکر کردن نوع دیگر چیز خوردن است. تمام اینها غذا میشود ولی نه غذای جسمانی، غذای غیر جسمانی برای روح انسان.
آن کسی که غیبت میکند همین الآن به صورت یک سگ درآمده است و دارد گوشت دیگران را میخورد. این که فرمود: غیبت خورش سگهای جهنم است یعنی شخص غیبت کننده همین الآن که اینجا هست [این گونه است.] الان به صورت یک سگ جهنمی درآمده است و دارد از این مردار میخورد. (وَ لا یغْتَبْ بَعْضُکمْ بَعْضآ أیحِبُّ اَحَدُکمْ اَنْ یأْکلَ لَحْمَ اَخیهِ مَیتآ ). همین الان دارد مثل یک سگ که روی یک مردار افتاده است گوشت مردار را میخورد. در قیامت هم همین است.
غذای حقیقی
ولی یک چیزهایی هست که انسان وقتی که با آنها تغذیه میکند زمانی که بیرون میرود واقعا احساس میکند که نیرو گرفت، پر و بال پیدا کرد. انسان وقتی که از یک معلم یک درس یاد میگیرد، یک حقایقی را یاد میگیرد؛ حکمت عملی را یاد میگیرد، حکمت نظری را یاد میگیرد، مطلبی را میشنود که قلب او را روشن میکند. زمانی که از آنجا بیرون میرود حالتش درست حالت آدمی است که قبلا گرسنه بوده و رمق نداشته و بعد یک غذای مقوّی خورده است.
(مثل کسی که روزه هفده ساعته را گرفته، بعد موقع افطار رسیده و یک غذای مقوّی حسابی خورده، حس میکند که نیرو گرفته). با شنیدن این گونه حقایق و وارد شدن این امور در روحش واقعا نشاط پیدا میکند. یا وقتی که انسان یک کار نیکی انجام میدهد: عبادتی میکند، قرآنی میخواند، دعایی میخواند، قدم خیری برای مردم برمیدارد، خدمتی میکند برای رضای خدا، احسانی میکند، بعد احساس سبکبالی میکند.
غیبت شبه غذاست
بر عکس، اگر انسان مدتی مثلا دو ساعت غیبت میکند، در وقتی که غیبت میکند یک نوع لذت نفرتآوری هم دارد و یک لذت نفرتآوری میبرد. (مثل این که وقتی انسان یک شیء بد بو را دارد میخورد، هم لذت میبرد هم از بویش متعفن است.) ولی بعد از دو ساعت که کارش تمام میشود بیشتر احساس ناراحتی و اضطراب میکند. آن شبه غذاست.
از آن نظر که انسان میخورد غذاست، از آن نظر که اگر تا قیامت هم بخورد سیر نمیشود بلکه گرسنهتر میشود شبه غذاست. یوْمَ نَقولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلاَْتِ وَ تَقولُ هَلْ مِنْ مَزیدٍ(سوره ق/ آیه ۳۰). به جهنم میگوییم: پرشدی؟ میگوید: هنوز هم هست؟ بدهید. در این راهها انسان این جور میشود؛ خودش تبدیل میشود به یک جهنم. اینها غذاست چون انسان میخورد، شبه غذاست چون در انسان سیری ایجاد نمیکند، هر چه میخورد انگار چیزی نخورده، بلکه گرسنهتر میشود و رنج بیشتری نصیبش میشود.
هم خوردنی است هم سیرنکردنی
لهذا میفرماید: برای اینها در آن جا هم طعامی نیست مگر از ضریع. ضرع و مضارع و مانند اینها به معنی «مشابه» است. ضریع در اینجا یعنی چیزی شبه غذا. در عربستان یک نوع خار بوده است که تلخ و بد بو بوده که حیوان اگر از اینها میخورد هیچ تغذیه نمیکرد، به آن میگفتند ضریع، یعنی چیزی که شباهت به گیاه دارد ولی خاصیت گیاه را ندارد.
آنچه که در آن دنیا هست چون در این دنیا اسم و لغت ندارد، قهرا یک لغتی که شبیه و نظیر آن باشد میآورند. آنها هم غذا و طعامی ندارند مگر از چیزی که شبیه غذاست، هم خوردنی است هم سیرنکردنی، چون بعد میفرماید : لایسْمِنُ وَ لا یغْنی مِنْ جوعٍ تا آخر دنیا هم که از آن غذا بخوری نه یک ذره چاقت میکند و نه یک ذره گرسنگیات را رفع میکند. اینها برخی چهرههاست.
برگرفته از جلد ۱۳ آشنایی با قرآن نوشته شهید مطهری
ثبت دیدگاه