سیره عملی پیامبر اسلام
همه قراین حاکی از آن است که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله به امر آموزش به صورت عام و آموزش و تربیت دینی به صورت ویژه اهمیت زیادی میدادند. میخواهیم در این متن شیوههایی که پیامبر خدا برای تربیت از آنها بهره میبردند را بررسی کنیم. امروزه والدین بیشتر از روش امر و نهی و آموزش مستقیم استفاده میکنند و وقتی در کار خود ناکام میمانند فکر میکنند باید بیشتر امر و نهی کنند. در حالی که برای رسیدن به اهداف الهی شیوه های آموزشی و تربیتی متنوعی متصور است.
آنچه در این مطلب به آن پرداخته شده است بررسی شیوههای آموزش و تربیت دینی در سیره عملی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است. در واقع در تلاشیم نشان دهیم که چگونه حضرت رسول اکرم(ص) از شیوههای بسیار جذاب و موفق برای آموزش و تربیت دینی استفاده می کرد و قطعاً این امر یکی از عوامل موفقیت حضرت در امر مذکور بوده است. استفاده از این شیوهها میتواند در موفقیت اهداف آموزش و تربیت دینی تأثیر زیادی داشته باشد.
۱٫آموزش به شیوه غیرمستقیم
گاه در مواردی آموزش غیر مستقیم اثر بیشتری در متعلم میگذارد. یعنی اگر به متعلم مستقیماً گفته شود که فلان امر خوب یا بد است یا آن کار باید انجام بشود یا نه، ممکن است او موضع گیری نماید یا خیلی توجه نکند. این امر در مسائل اخلاقی و ارزشی و مذهبی بسیار مهم است که همیشه به صورت مستقیم آموزش داده نشود. گرچه تأثیر آموزش مستقیم در جای خود بسیار زیاد است. ولی در مواردی آموزش غیر مستقیم مؤثرتر است.
استفاده از روش غیر مستقیم در سیره پیامبر
پیامبر خدا صلی الله علیه و آلهدر مواردی به صورت غیر مستقیم، حقایق عالی الهی را تفهیم میکردند. ابومسعود انصاری میگوید: غلامی داشتم که او را کتک میزدم. از پشت سر خود صدایی شنیدم که میفرمود: بدان ابا مسعود! خداوند تو را بر او توانایی داده است. (او را بنده تو ساخته)، برگشتم، دیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله است. به رسول خدا(ص) گفتم: من او را در راه خدا آزاد کردم!! پیامبر(ص) فرمود: اگر این کار را انجام نمیدادی، آتش تو را فرا می گرفت.[مجلسی ، بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۴۲، ح۱۲]
در این داستان، پیامبر اکرم(ص) به صورت مستقیم از ابتدا نفرمود که تو به این بنده ظلم میکنی و جایگاه تو آتش است. بلکه مطلب را به صورت غیر مستقیم و کنایی به او فرمود و این آموزش چنان در ابومسعود اثر گذاشت که آن بنده را در راه خدا آزاد کرد. نوع بیان در آموزشهای ارزشی و دستورالعملهای رفتاری بسیار مهم است. باید بیان به گونهای باشد که در قلب مخاطب فرونشیند.
مثال دیگر
از امام علی علیه السلام روایت است که فرمودند: هرگاه فردی در نزد پیامبر(ص) دروغ میگفت ایشان تبسم مینمودند و میفرمودند: حرفی است که او میگوید.[طباطبائی ، سنن النبی، ص۱۳۰٫]
طبق این روایت پیامبر اعظم(ص) به صورت غیرمستقیم میفهماندند که دروغ بد است و نزد حضرت(ص) جایگاهی ندارد. یعنی تعبیر این که حرفی است که او میگوید کنایه است که مورد قبول من نیست و نباید دروغ گفت.
۲٫ آموزش به شیوه تکرار
تکرار یکی از روشهای آموزشی و پرورشی پیامبر اسلام(ص) بود. حضرت در شرایط مناسب از این روش برای نشان دادن اهمیت موضوع و نهایتاً هضم آن در ذهن مخاطب استفاده میکردند.
استفاده از روش تکرار در سیره پیامبر
در زمان حضرت رسول(ص) مردی بود که شغل مناسبی نداشت و از بیکاری در تنگنا زندگی میکرد. روزی همسرش او را راضی کرد که برای گرفتن کمک نزد پیامبر(ص) برود، او نیز راهی خانه پیامبر(ص) شد. وقتی در حضور پیامبر(ص) نشست لب به سخن نگشود. پیامبر(ص) به وی گفت: هرکس از ما یاری بخواهد او را یاری میکنیم ولی اگر بی نیازی بورزد خدا او را کمک می کند. مرد مأیوس برگشت روز بعد برای بار دوم به نزد پیامبر(ص) رفت. باز پیامبر(ص) همان جمله را به وی گفت بارسوم وقتی مرد همان جمله را شنید تازه فهمید که پیامبر(ص) از او چه می خواهند و چه درسی به او داده است.
بلافاصله یک تبر برداشت و به صحرا رفت و با هیزمهایی که به دست آورده بود درآمد خوبی پیدا کرد. آنگاه خدمت پیامبر(ص) آمد و گزارش داد که چگونه برای سؤال آمد و چه از پیامبر(ص) شنید: پیامبر(ص) فرمودند: من که به تو گفتم: هر که از ما سؤال کند به او عطا کنیم و هرکه بینیازی جوید خدایش بینیاز کند. [کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۳۹،ح۷، باب القناعه] در این داستان، اگر پیامبر(ص) به بار اول اکتفا میکردند مرد متوجه نمیشد. اما با تکرار مطلب، شخص متوجه پیام تربیتی و آموزشی حضرت(ص) گردید.
مثال دیگر
روزی یکی از اصحاب از پیامبر خواست که به وی اندرز بدهد. پیامبر از او سه بار قول گرفت و او را متوجه اهمیت مطلبی که میخواهند بگویند کردند. به او فرمودند: قبل از انجام هر کاری در عاقبت آن بیندیش. اگر دیدی نتیجه و عاقبتش صحیح است آن را دنبال کن و اگر عاقبتش گمراهی و تباهی است از تصمیم خود صرف نظر نما. [حرالعاملی، وسایل الشیعه، ج۲، ص۴۵۷]
ابن عباس: هرگاه پیامبر سخنی را میفرمودند یا در مورد چیزی از ایشان سؤال میشد، سه مرتبه تکرار میکردند تا هم سخن آن شخص کاملاً روشن شود و هم دیگران بفهمند.[طباطبایی، سنن النبی، ص۱۳]
نکته مهم
نکته قابل توجه این است که تکرار مضامین الهی در گفتار پیامبر اسلام(ص) خلاصه نمی گردد. بلکه گاه به علت اهمیت موضوع پیامبر(ص) به تأکید و تکرار عملی بر یک فعل میپرداختند. مانند آن که پیامبر(ص) پس از نزول آیه تطهیر چندین ماه در خانه علی و فاطمه (علیهما السلام) میآمدند. و همراه با سلام کردن به اهل خانه، آیه تطهیر را تلاوت می نمودند. [العسکری، معالم المدرستین، ج۱، ص۲۹۰]
۳٫ آموزش به شیوه عکس العمل مناسب
گاه پیامبر اکرم(ص) مطلب خود را با یک عکس العمل و رفتار مناسب به مخاطب میفهماندند. یعنی به جای سخن گفتن، با یک موضعگیری مشخص و مناسب پیام خود را میرساندند که این شیوه آموزشی و تربیتی در جایگاه مناسب خود بسیار مؤثر است.
استفاده از روش عکس العمل مناسب در سیره پیامبر
حضرت روزی وارد خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) شدند و دیدند حضرت فاطمه سلام الله علیها دستبندی از نقره، به دست دارند و یک پرده الوان هم آویختهاند. پیغمبر با آن علاقه مفرطی که به حضرت زهرا(س) داشتند، بدون آنکه حرفی بزنند برگشتند. حضرت زهرا(س) احساس کردند که پدر این مقدار را هم برای ایشان نمی پسندند. چون دوره اهل صفه است. فوراً آن دستبند نقره را از دستش بیرون آورد و پرده الوان را هم پایین کشیدند و به همراه کسی خدمت رسول اکرم(ص) فرستادند. آن شخص آمد عرض کرد: یا رسول الله! اینها را دخترتان فرستاده و عرض میکنند: به هر مصرفی که صلاح میدانید برسانید، آن وقت چهره پیامبر شکوفا شد و فرمودند پدرش بقربانش باد. [مطهری، سیره نبوی، ص۵۸]
۴٫ آموزش به شیوه پرسش و پاسخ
پیامبر اکرم(ص) در روند آموزش و تعلیم خود موارد زیادی سؤال میکردند تا جواب سؤال یا به واسطه خود فراگیران به دست آید. یا به جواب سؤال نزدیک شود یا حداقل زمینه بهتر، جهت پاسخ صحیح توسط خود پیامبر(ص) فراهم آید. در این روش پیامبر(ص) ضمن بیرون کشیدن اطلاعات مخاطبین و ارزیابی وسعت دایره اطلاعات آنها متناسب با آن، جواب میدادند.
نکته جالب آن است که پرسشهای پیامبر (ص) کاملاً به صورت دقیق و متناسب با موقعیت و در فاصلههای زمانی مشخصی بود تا مخاطب خود شخصاً درگیر موضوع شود و فرصت تفکر را بیابد. البته گاهی پیامبر(ص) ابتدا خود پرسش میکردند و گاه زمینه را طوری فراهم مینمودند که مخاطب در ذهنش سؤال ایجاد شود. و با توجه به اینکه آن سؤال محصول ذهن مخاطب بود جواب پیامبر(ص) چنان برای او قابل تفهیم بود که بهتر از آن امکان نداشت.
استفاده از روش پرسش و پاسخ در سیره پیامبر
در روایتی پیامبر(ص) که به اصحاب خود فرمودند: برادر خود را یاری کنید، چه مظلوم باشد چه ظالم. بلافاصله یکی از صحابه سؤال کرد: یا رسول الله، اگر او مظلوم باشد، یاریاش میکنم. اما بفرمایید چگونه می توانم یک ظالم را یاری دهم؟ پیامبر(ص) جواب دادند: در آن صورت او را از بی عدالتی باز دار! چرا که کمک واقعی، بازداشتن او از ظلم است.[البخاری، صحیح بخاری، کتاب المظالم و الغصب، ص۵۸۵، ح۲۴۴۴]
این روایت به خوبی روشن میکند که یک جمله دقیق چگونه ذهن مخاطب را تحریک میکند و چه سؤال زیبایی برای او مطرح میشود و چه زیباتر حضرت(ص) پاسخ میدهدند.
ادامه دارد…
ثبت دیدگاه