حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

شنبه, ۱۷ آذر , ۱۴۰۳ ساعت تعداد کل نوشته ها : 332 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 3 تعداد دیدگاهها : 17×
  • درس خارج فقه و اصول

  • درس خارج فقه و اصول

  • تنگه احد تربیت دینی
    ۲۸ تیر ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۵
    11

    نقطه مشترک در جاهایی تربیت دینی و روانشناسی غربی، با همدیگر یک حرف را می زنند. این حرف یا با صراحت مطرح می‌شود و یا اگر نشود، واقعیت آن دو یکی است. خیلی اوقات حرف‌ها در روانشناسی غربی به صراحت زده نمی‌شود و حرف‌ها متفاوت از عملی است که دارد اتفاق می‌افتد. شاید جمع کردن […]

    ارسال توسط :

    نقطه مشترک

    در جاهایی تربیت دینی و روانشناسی غربی، با همدیگر یک حرف را می زنند. این حرف یا با صراحت مطرح می‌شود و یا اگر نشود، واقعیت آن دو یکی است. خیلی اوقات حرف‌ها در روانشناسی غربی به صراحت زده نمی‌شود و حرف‌ها متفاوت از عملی است که دارد اتفاق می‌افتد. شاید جمع کردن این دو بتواند فضای گفت و گویی متفاوتی را ایجاد کند ولی پیدا کردن این نقطه مشترک میان تربیت دینی و تربیت مادی گرای غربی را نمی‌خواهم.

    چون امروزه پیدا کردن این نقطه مشترک متاسفانه برای دلگرم شدن و اطمینان بخشی افراد متدین نسبت به تربیت دینی است. گاهی مجبور می‌شوم برای اینکه فرد متدین در جامعه امروز قانع شود بگویم این نقطه، نقطه مشترک است تا اطمینان خاطر پیدا کند که یعنی این حرف حرفی است که می‌شود روی آن حساب کرد.

    تربیت الگویی

    آن نقطه مشترک این است که چه در تربیت فرزند و چه در تربیت خویش، کوتاه ترین و دم دست‌ترین راه برای تربیت، تربیت الگویی است. شما اگر یک سری مفاهیم دارید که آن مفاهیم باید توسط مخاطب درک شود، پذیرفته شود و در عمل اجرا شود و درک پذیرش و اجرای آن هم با طیب خاطر و بانهایت تمایل باشد؛ گفته می‌شود که باید از طریق الگو اقدام کنید تربیت الگویی مثل یک جت عمل می‌کند و باقی تربیت‌ها مثل ماشین.

    ولی در بسیار موارد مقایسه تربیت الگویی با سایر تربیت‌ها، مثل مقایسه جت با گاری است که اصلا معلوم نیست آن گاری به مقصد برسد. شاید حرکتی بکند ولی به مقصد نمی‌رسد چون زمانی که برای تربیت در اختیار داریم، زمانی نیست که بتوان در آن مسیر را با گاری طی کرد.

    یکی از کلیدی ترین مقاطع تربیتی

    یکی از کلیدی ترین غیر قابل تکرارترین و تاثیر پذیرترین مقاطع تربیتی مقطع زیر ۷ سال است. شما ۷ سال زمان دارید که کارهایی که حداقل تا سنین ۲۰ سالگی می‌خواهید در تربیت پایه گذاری کنید انجام بدهید. بسیاری از جلوه‌های اخلاقی و رفتاری که در ما بعد از ۷ سال تولید می‌شود حتی تا سنین میانه، جوانی، حتی گاهی تا زمان میانسالی و سالمندی آنهایی هست که زیر ۷ سال دارد بروز می‌کند. خب خیلی زمان کوتاه است.

    خیلی از مفاهیمی که من می‌خواهم تا ۷ سال به فرزند بفهمانم که درک و اجرا کند واقعا با خیلی از شیوه‌های تربیتی اصلا قابل اجرا نیست. ما یکی از معضلاتی که در تربیت داریم این است که می‌خواهیم زیر ۷ سال مفاهیمی را منتقل کنیم و می‌بینیم درک بچه هایمان برای نشستن در کلاس و فهم این مسائل، اصلا کشش ندارد. درک آنها به این اندازه نمی‌رسد. ب

    ه همین دلیل هم رها می‌کنیم بسیاری از پدر و مادرها تربیت زیر ۷ سال را رها کرده‌اند و اصلا اعتقاد ندارند که زیر ۷ سال تربیت به معنای علمی و واقعی خودش می‌تواند محقق شود. خیلی‌ها دوره زیر ۷ سال را دوره رهایی به معنی منفی آن می‌دانند نه آزادی در زیر ۷ سال ما آزادی داریم ولی رهایی نداریم. بچه زیر ۷ سال رها نمی‌شود. آزاد است. آزاد است تا کارهایی که دلش می‌خواهد را انجام بدهد، منوط به اینکه خطرناک نباشد و برای بچه زشت نباشد. ولی رها نیست بچه زیر ۷ سال تربیت می‌شود ولی تربیت او قواعد خاص خودش را دارد.

    چرا در مدارس ابتدایی انقدر مشکل داریم؟

    چرا ما در مدارس ابتدایی انقدر مشکل داریم؟! چرا در مدارس راهنمایی مشکل داریم؟ چون بسیاری از دانش آموزان، افرادی هستند که زیر ۷ سال تربیت نشده‌اند و رها بوده‌اند. حالا به دست یک معلم یا مجتمع آموزشی می‌رسند، فرض هم بر آنکه آنها قواعد آموزشی را بلد باشند کار آن ۱۰۰ برابر سخت تر از وقتی است که بچه زیر

    ۷ سال تربیت شده باشد و تحویل مدرسه داده شده باشد.

    زیر ۷ سال باید چکار کرد؟

    زیر ۷ سال باید چکار کرد؟ من می‌خواهم یک عالم مفاهیم تربیتی به بچه منتقل کنم مثل گذشت، خوش اخلاقی، تواضع، اهل کمک به دیگران بودن بخیل نبودن اهل احترام به والدین ،بودن مردم آزاری نکردن، احترام به حقوق دیگران، فهم حق الناس و احترام به آن آرام آرام حاضر شدن برای عبادتی به اسم نماز، آرام آرام حاضر شدن برای عبادت روزه داشتن ،تعبد اینکه هر چی خدا گفت چشم بگوید در زندگی فردی حواس او به نظافت باشد و این ۱۰۰۰ مورد را چطور و به چه شیوه‌ای منتقل کنم؟

    راه میانبر

    بعضی وقتها می‌بینم خودم در اینها گرفتارم خودم اهل گذشت نیستم بعد می‌خواهم مفهوم گذشت را به بچه ه ساله یاد بدهم. چطوری؟؟

    در اینکه باید این کار را زیر ۷ سال کرد، تردیدی نیست در اینکه با گزاره هایی که متداول هست، نمی‌توان این کار را کرد هم تردیدی نیست. یک راه میانبر وجود دارد که آن تربیت الگویی است تربیت الگویی یعنی یک نفر را بیاورید بگذارید وسط زندگی یک فرد او را تبدیل کنید به شخصیت محوری این فرد شخصیت محوری یعنی آن

    کسی که

    ۱. دوستش دارم.

    ۲. شخصیتی که از نگاه من به عنوان کسی که دوستش دارم همه چی تمام است هر کاری می‌کند همان کار درست است. اگر از کاری بدش می آید، آن کار اشتباه است.

    مهم تر از این بحث در مباحث تربیتی نیست اعتقادم این است که ما در جنگ تربیتی مقابل تربیت مادی گرای غربی شکست خوردیم. بحث تربیت دینی تنگه‌ای دارد تنگه احد تربیت دینی که همین بحث تربیت الگویی است و ما آن را رها کردیم و دقیقا دشمن از همین جا به ما حمله کرد. علت شکست ما در احد تربیتی، رها کردن تنگه شخصیت محوری است. دقیقا آنچه در دین به ما گفته شد که رهایش نکنیم. الان هم این تنگه به دست غرب است. یعنی ما باید با انرژی مضاعف و نیروهای چندبرابری برویم تا بتوانیم این تنگه را فتح کنیم. بنابراین این بحث را خیلی جدی بگیرید.

    ادامه دارد….

    منبع: بحث شخصیت محوری حجت الاسلام عباسی ولدی

    آلبوم عکس                آرشیو فیلم              آرشیو صوت

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.