سؤال
اخیراً دیده میشود که عدهای برای رفع مشکل افراد و یا جهت شفا از بیماری توصیه میکنند آنها اسم خود را تغییر دهند. تا آن جا که به افراد میگویند اسمی مثل محمد و یا فاطمه را تغییر دهند و مثلاً پوریا یا صدف بگذارند. جالب است که بعضاً با تغییر اسم مشکل شان رفع شده و یا بیماری آنها بهبود یافتهاند. موضوع این کار چیست؟
پاسخ استاد طاهرزاده
به ما توصیه شده است که نام نیک بر فرزندانتان بگذارید.
رسول اکرم(ص) میفرمایند: «مِنْ حَقِّ الْوَلَدِ عَلَی وَالِدِهِ ثَلَاثَهٌ، یُحَسِّنُ اسْمَهُ، وَ یُعَلِّمُهُ الْکِتَابَهَ، وَ یُزَوِّجُهُ إِذَا بَلَغ »(۱) از حقوقی که فرزند بر پدر خود دارد سه چیز است: اسم نیکو برای او انتخاب کند، نوشتن به وی بیاموزد، وقتی بالغ شد وسائل تزویجش را فراهم نماید.
حتی رسول خدا(ص) میفرمایند: «مَنْ وُلِدَ لَهُ أَرْبَعَهُ أَوْلَادٍ وَ لَمْ یُسَمِّ أَحَدَهُمْ بِاسْمِی فَقَدْ جَفَانِی»؛(۲) اگرکسی چهار فرزند دارد و نام یکی را محمد نگذارد؛ به من جفا کرده است.
شکایت فرزند
و نیز روایات از حضرت صادق(ع) خبر میدهد: «اسْتَحْسِنُوا أَسْمَاءَکُمْ فَإِنَّکُمْ تُدْعَوْنَ بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ قُمْ یَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ إِلَی نُورِکَ قُمْ یَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ لَا نُورَ لَکَ»؛ نام های نیکو بگذارید. زیرا روز قیامت به آن نامها صدایشان میزنند و میگویند: ای فلان پسر فلان! به سوی نورت برخیز! و ای فلان پسر فلان! برخیز! ولی نوری نداری. اگر پدر و مادری نام نیک بر فرزندشان نگذارند، در قیامت فرزندشان از آنها شکایت میکند.
ذوب شدن شیطان
از سلیمان جعفری روایت شده که گفت از اباالحسن(ع) شنیدم میفرمود: «لَا یَدْخُلُ الْفَقْرُ بَیْتاً فِیهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ أَوْ أَحْمَدَ أَوْ عَلِیٍّ أَوِ الْحَسَنِ أَوِ الْحُسَیْنِ أَوْ طَالِبٍ أَوْ عَبْدِ اللَّهِ أَوْ فَاطِمَهَ مِنَ النِّسَاءِ»؛(۳) فقر داخل خانهای که در آن نام محمد و یا احمد و یا علی و یا حسن و یا حسین و یا جعفر و یا طالب و یا عبدالله و یا فاطمه باشد نمیشود.
«إِنَّ الشَّیْطَانَ إِذَا سَمِعَ مُنَادِیاً یُنَادِی یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ ذَابَ کَمَا یَذُوبُ الرَّصَاصُ»؛(۴) از ابیجعفر(ع) نقل شده که فرمود: شیطان وقتی صدای کسی را که به اسم محمد و یا علی صدا میزند بشنود مانند سرب ذوب میشود.
پشت کردن به عقل
اما این که عدهای با محاسبههای غیر قابل اعتماد؛ میآیند بر اساس حروف اَبجد عدد مربوط به اسمی را تعیین میکنند؛ و سپس آن عدد را نسبت به امری دیگر مثل عددِ مربوط به اسم همسر آن فرد، مقایسه میکنند؛ و ادعا مینمایند این دو عدد همخوانی ندارد، پس باید اسمهایشان را عوض کنند تا همخوانی پیدا کنند؛ نه تنها حرف بی پایه و اساسی است، بلکه پشت کردن به عقل و دستور شریعت الهی است.
توسل به غیرِ خدا
و این که چرا بعضاً با تغییر اسم، مشکلات فرد یا خانواده مرتفع میشود و یا بیماری طرف بهبود مییابد، پای شیطان در میان است. آری شیطان برای هلاکت انسان مشکلاتی را ایجاد میکند تا او را از خدا باز دارد و به غیر خدا متوسل شود. و عملاً از دین الهی فاصله بگیرد و لذا در این راستا راههای موفقیتهای ظاهری را برای او میگشاید. ولی در زیر این موفقیتها ایمان طرف را از او میگیرد و سپس همان موفقیتهای ظاهری را نیز از آن فرد دریغ میکند.
امتحان الهی
برای شیطان کار دشواری نیست که حتی عامل بهبودی شخصی از بیماری شود تا از آن طریق او را به هلاکت برساند. در حالی که خداوند سلامتی و بیماری و توسعه رزق و محدود بودن رزق را بستر امتحان بندگانش قرار داد. تا انسانها در شرایط مختلف بتوانند بندگی خدا را در جان خود نهادینه کنند. حال انسانی که از دین الهی فاصله گرفت به جای این که سختیها و بیماریها را بستر امتحان الهی بداند و در عین برنامهریزی طبیعی جهت رفع آنها، بندگی خود را محفوظ دارد، بیصبری از خود نشان میدهد و به وسایل غیر الهی متوسل میشود و خود را در دنیا و آخرت روسیاه مینماید.
دوری از فضل الهی
در حالی که قبلا در حدیث قدسی مطرح شد که خداوند میفرماید:
«به عزت و جلال و بزرگواری و رفعتم بر عرشم سوگند که آرزوی هرکس را که به غیر من امید بندد، به نومیدی قطع میکنم. و نزد مردم بر او جامه خواری میپوشانم، و او را از تقرب خود میرانم و از فضلم دور میکنم. آیا او در گرفتاریها به غیر من آرزو میبندد، در صورتی که گرفتاریها به دست من است؟ و به غیر من امیدوار میشود و در فکر خود درِ خانه جز مرا میکوبد با آن که کلیدهای همه درهای بسته نزد من است و درِ خانه من برای کسی که مرا بخواند باز است؟ کیست که در گرفتاریهایش به من امید بسته و من امیدش را قطع کرده باشم؟ کیست که در کارهای بزرگش به من امیدوار گشته و من امیدش را از خود بریده باشم؟…»(۵) که متن کامل حدیث در صفحات قبل مطرح شد.
ناکامی در امور
این روایت گرانقدر در عین این که در مسئله فوق ما را متذکر مینماید که در امورمان به غیر از خدا متوسل نشویم، به ما تذکر میدهد چگونه امید بستن به ساحر و امثال آنها ما را با ناکامی در امورمان روبه رو میکند.
خداوند إن شاءالله به من و شما توفیق دهد تا در کسب معارف و اخلاق و رعایت آداب دینی موفق شویم و سعی کنیم آن عقاید را قلبی نماییم تا منور به نور عالم معنا گردیم و مورد نظر رضایتمندانه پروردگارمان قرار گیریم. (۶)
منابع:
- مکارم الاخلاق، ص ۲۲۰
- عده الداعی و النجاح الساعی، ابن فهد حلی، ص ۸۷
- همان
- همان
- الکافی،ج۲، ص۶۷
- برگرفته از کتاب جایگاه جن،شیطان و جادوگر، نوشته استاد اصغر طاهرزاده
ثبت دیدگاه