آیا ضرب و شتم زن توسط شوهر در اسلام جایز است؟
منبع: کتاب فانوس هدایت / کارشناس: حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد کلباسی اشتری
در راستای پاسخگویی به پارهای از شبهات دینی و تنویر اذهان جامعه اسلامی از ظلمات عقاید باطل در این مقام به پاسخگویی شبههای پیرامون چرایی و چگونگی جواز ضرب و شتم زن توسط شوهر در قرآن میپردازیم که به نظر میرسد استناد به آیهای از قرآن حربهای به دست معاندین اسلام گشته تا علیه دین تبلیغ کرده و اسلام را دینی موافق خشونت نشان دهند که هیچگونه احترامی برای شخصیت زنان قائل نیست.
حال به بررسی آیهای از قرآن کریم که این مسئله در آن مطرح گشته میپردازیم و به تحلیل و پاسخگویی این شبهه میپردازیم.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللاَّتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلِیًّا کَبِیرًا.
مردان عهدهدار زندگی زنان هستند؛ این از آن روست که خداوند برخی از مردم را بر برخی به خردمندی و توانمندی بیشتر برتری داد و نیز از آن روست که مردان از اموال خود هزینه زندگی زنان را میپردازند پس زنان شایسته در برابر خواستههای به حقّ شوهرانشان فرمانبردارند و به پاس اینکه خداوند حقوقشان را حفظ کرده است در غیاب شوهرانشان نگهبان حقوق آناناند و زنانی را که از سرکشی آنان بیم دارید پند دهید، اگر نتیجه نداشت در خوابگاهها از آنان کنارهگیری کنید و اگر اثربخش نبود آنان را بزنید، پس اگر در مورد حقوقی که بر عهدۀ آنان دارید از شما اطاعت کردند راهی برای آزارشان مجویید که خداوند بلندمرتبه و بزرگ است.
توضیح مطلب اینکه؛ اولین جمله این آیه یعنی «الرجال قوامون علی النساء» اشاره به سرپرستی زنان توسط مردان دارد، سرپرست یعنی یک نوع خدمتگزاری، از آنجا که خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است و هر واحد اجتماعی نیز به یک مدیر نیازمند است تا در مسیر اهداف خود حرکت کند و از مخاطرات و مشکلات به صحّت عبور نماید. بهعنوان مثال پس از رحلت امام خمینی(ره) برخی مدّعی بودند که میبایست رهبری جمهوری اسلامی زینپس به نحو شورایی باشد که اگرچه این نظر نیز نظری در کنار سایر نظرات بود. لکن به نظر میرسد اختلاف نظراتی که ریشه در اجتهاد و فقاهت و نیز فطرت آدمی نهفته منجر به بروز اختلافاتی عمیق میگشته که البته این نظر با درایت حضرت امام خمینی رد گشته و در همهپرسی قانون اساسی که توسط مردم از قانون اساسی جمهوری اسلامی برداشته شد.
بنابراین هم براساس اصول جامعهشناسی و هم براساس آموزههای دینی هر جمعی نیازمند یک مدیر مدبّر است تا از بروز اختلافات جلوگیری شود و آن گروه در میان مشکلات متلاشی نشوند، که دقیقاً به همین خاطر است که اسلام توصیه مینماید که حتی اگر دو نفر نیز با یکدیگر همسفر میشوند یکی از آنان نقش رهبر و مدیر را ایفا نماید. بنابراین عدم مدیریت و وجود مدیر در یک جامعه عاملی برای انحطاط و عدم پیشرفت آن جامعه تلقّی میگردد، حال در مورد خانواده، این جامعه کوچک که واحدی کوچک امّا اجتماعی است نیز این اصل صادق است و لازم است شخصی در خانواده عهدهدار وظایف خطیر مدیریت شود و مسئولیت انجام کارها را برعهده گیرد.
امّا در اینکه این شخص باید کدام یک از اعضای خانواده باشد نظر اسلام و قرآن اشاره به مدیریت مرد دارد و زن نیز در همین راستا در مقام تعاون و همکاری، کمکی در جهت تحقّق این مدیریت محسوب میشود و در چرایی اینکه چرا باید مسئولیت مدیریت خانواده بر عهده مردها باشد شارع مقدس عواملی را برمیشمرد که در ذیل به بررسی آنها میپردازیم:
۱٫ بهطور معمول (نه طور قطعی و صددرصدی) قدرت تفکّر، تعقل و اندیشۀ مردان بر قدرت عاطفه و احساسات آنان غالب است که این خود عاملی است جهت تصمیمگیریهای حسّاس در زمانهای سخت و دشوار، که این ویژگی در زنان کمتر دیده میشود، بدین معنی که در نوع زنان قوای عاطفی و احساسات بر تعقل و اندیشۀ آنان حاکم است.
۲٫ قدرت جسمی بیشتر و بالاتر که ویژگیای لازم و ممتاز در مردان است که در موضع دفاعی و دفاع از حریم خانواده در برابر مهاجمین و مشکلات از لوازم ضروری محسوب میشود، که خداوند متعال نیز این خصیصه را در همین آیه گوشزد میکند: «… بما فضّل اللّه بعضهم علی بعض».
۳٫ تولیّت معیشت خانواده و تقبّل نفقۀ خانواده از سوی مرد که از نظر قانون شریعت موظّف است علیرغم مهریه مخارج زندگی اعم از نفقه، مسکن، خوراک، لباس و تمام لوازم و مایحتاج زندگی را تأمین نماید:
نکته ۱٫ در این سه نکتهای که بیان گشت، قانونگذار اسلامی نگاهش به اکثریت جامعه است نه استثنائات و اقلیت، بدین معنا که در اکثر موارد و خانوادهها در جامعه مردان این سه امتیاز را بر زنان دارند یعنی غلبه قدرت تفکر بر احساسات، غلبه قدرت بدنی و تولیت نفقۀ خانواده، که صدالبته ممکن است در مواردی این امتیازات را زنان دارا باشند نه مردان. لکن نگاه قانونگذار به جمع و اکثریت است نه به فرد و موارد استثنای آن.
نکته ۲٫ اگر از نظر اسلام سرپرستی و مدیریت خانواده بر عهدۀ مرد گذارده شده است این به معنای اولویت و برتری شخصیت مردان بر زنان از نظر اسلام نیست، چرا که در این مورد میزان بر اساس قرآن کریم تقوا میباشد و بس «انّ اکرمکم عنداللّه اتقاکم» (همانا بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا باتقواترین شماست)
بنابراین این سمت از نظر اسلام مسئولیتی اجتماعی است نه ارزشی شخصیتی، که همیشه کسی که مسئولیت بر عهده دارد بارش نیز در هر دو سرا سنگینتر و پرمخاطرهتر میباشد لذا چه بسا زنانی که از نظر رعایت تقوا از مردان افضل باشند و در نتیجه دارای ارج و قرب و منزلتی بس بیشتر از مردان نزد خداوند متعال باشند.
حال طبق این آیه شریفه زنانی که بناست تحت مدیریت مردان قرار گیرند دو دستهاند:
دسته اول:
«فالصالحات قائنات حافظات للغیب» بدین معنا که زنان صالحهای هستند که علیرغم تواضع و خداشناسی دارای این ویژگی ممتازند که اسرار خانواده و شوهر را در غیبت وی حفظ میکنند.
دسته دوم:
مطابق این آیه شریفه دسته دوم زنانی هستند که مدیریت شوهر را نپذیرفته و از سر جنگ و دعوا در مقابل شوهر میایستند که خداوند میفرماید «وَاللاَّتِیْ تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ» (و زنانی را که از سرکشی آنان بیم دارید پند دهید)، در بررسی واژۀ «نشوز» باید گفت که معنای لغوی آن بلندی و ایستادن است و از آنجا که کسانی که خواهان تفوّق و برتریاند، خود را در جایگاه بلندی قرار میدهند و دچار تکبّر میشوند در اینجا نیز به آن دسته از زنانی که تفوقّ میجویند و زیر بار مدیریت مرد نمیروند ناشزه نامیده میشوند و امّا «ناشزه» در فقه به زنی گفته میشود که اولاً؛ در هر زمانی بدون اجازه شوهر از خانه خارج میشود، ثانیاً؛ در تمکین شوهر کوتاهی میکند که داشتن یکی از این دو خصلت هم در ناشزه شدن زن کافی است که مطابق این محتوای فقهی اگر زنی ناشزه شود: ثالثاً؛ نفقه او بر مرد واجب نیست رابعاً؛ خداوند فرمانی چندمرحلهای در قبال این زن به مرد میدهد که در مقام و مرحله اول ابتدا واژه «فَعِظُوهُنَّ» به معنی موعظه و نصیحت کردن را به کار میبرد، به این معنا که وظیفۀ مرد در چند مرحله اتفاق بیفتد، امّا در مرحله بعدی اگر موعظه تأثیرگذار نبود مرحله دوم دوری جُستن از زن در بستر به حالت قهر و کدورت و کممحلی کردن به وی میباشد که شاید در این مقام عواطف و احساسات عمیق زن موجب اصلاح امر گردد و موانع زندگی مرتفع گردد، لذاست که پس از امر به «فَعِظُوهُنَّ» میفرماید «وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ» (در خوابگاهها از آنان کنارهگیری کنید) که این دوری جُستن و جدا شدن از بستر به منظور فهماندن نارضایتی از خروج بدون اذن از خانه و عدم تمکین، به وی (شوهر) میباشد.
امّا اگر این مرحله نیز مؤثر نیفتاد و این سرکشی ادامه یافت و سامان خانه و خانواده به مخاطره افتاد، مرحله سوم امر به زدن است که میفرماید: «وَاضْرِبُوهُنَّ» امّا تشریح و تفسیر این امر در فقه آمده است که این مرحله شرایط و ضوابطی خاص دارد و نه واله و رها که مرد بتواند هرگونه خشونت را تحت هر شرایطی بر همسرش تحمیل نماید، بنابراین در کتب فقهی آمده است که این زدن باید ملایم و خفیف باشد بهطوریکه نباید موجب کبودی و جراحت شود که به نوعی نمایشی است و نه حقیقی که حتی در روایات از «سِواک» تعبیر شده یعنی زدن با مسواک، که در این مقام خداوند اشعار دارد به این مطلب که اگر اینگونه زدن افاقه کرد و اصلاح، صورت پذیرفت دیگر مرد حقّ تعدّی و تجاوز و زدن زن را نخواهد داشت که در حقیقت اینگونه زدن در این مرحله و مقام همانند تیغ جراحی را ماند که اگرچه زخم برجا میگذارد لکن صحت و سلامت و حفظ جان بسته به همین زخمی که از تیغ بر جای میماند، لذاست که در ادامه خداوند میفرماید: «فَإِنْ أَطَعْنَکمْ فَلاَ تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً» اگر اطاعت اتفاق افتاد دیگر حق آزار بر آنها را ندارید، براین اساس در پاسخ به آنانی که مدعیاند خداوند راه خشونت و کتک زدن زن را باز کرده و شخصیت وی را بیارزش ساخته باید گفت که اینگونه زدن ملایم در مرحله سوم آن هم تنها به قصد اصلاح امر، بهخاطر این است که زن بیاذن و اجازۀ شوهر از خانه خارج نشود که بسا در این خارجشدنهای مکرّر و بدون هماهنگی زن در معرض مخاطرات محیط خارج از خانه و شاید ارتباط با مردی بیگانه دچار شود که در پی آن ارتباطی توأم با گناه اتفاق افتد که این خود فجایع و لطمات فردی و اجتماعی خاص خود را به همراه دارد که بر هیچ فرد عاقل و عامیای پوشیده نیست.
بنابراین اسلام جهت سدّ این فاجعه عمیق ابتدا و در مرحله اول باب موعظه و نصیحت را میگشاید و اگر در این مرحله اصلاح صورت نپذیرفت قهر و دوری از بستر توصیه میشود که اگر در این مرحله نیز کارساز نیفتاد زدن آن هم به شکلی ملایم و تنها به نیت و قصد اصلاح امر توصیه میشود که این مراحل در راستای حفظ و حراست حریم خانواده و سپس امنیت اجتماع از هرگونه ابتذال و انحراف میباشد و از آن سو نیز صدالبته معضلات اجتماعی که در پی انحرافات جنسی اتّفاق میافتد.
بر کسی پوشیده نیست چرا که مطابق دیدگاه روانشناسان نیرومندترین غریزه انسان، غریزه جنسی میباشد و عدم تأمین این غریزه در شوهر که در پی عدم تمکین زن اتفاق میافتد چه بسا منجر به خلافهای اجتماعی و فردی و اختلالات عصبی در وی میشود که در نهایت گسترش و اشاعه فحشا و بیبندوباری را درپی خواهد داشت، لذا این مراحلی که در اسلام تقنین و تبیین شده است موجب کنترل زن و شوهر هر دو باهم است که گرمی و استحکام کانون خانواده و سلامت جامعه را بهدنبال خواهد داشت.
بررسی آیات:
۱- جایگاه زن در قرآن
حال پس از این پاسخ استدلالی به سراغ روح حاکم بر نگاه قرآن کریم به زن و جنس لطیف او میپردازیم و از آنجا که قرآن کریم مانند پازلی کامل و جامع میباشد که اتّخاذ قطعهای از آن بدون توجه به قطعات دیگر راه به جایی نخواهد داشت، باید اذعان کرد که فهم دقیق و کامل این دستور و شناخت نگاه خداوند به مقوله همسر حتماً باید با مطالعه سایر آیات پیرامون این مطلب صورت پذیرد که در همین راستا خداوند متعال میفرماید:
وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَیَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا. با زنان خود به صورتی پسندیده رفتار کنید و اگر (به علتی) از آنان اکراه داشتید (بازهم با آنان به صورتی پسندیده رفتار کنید) چه بسا چیزی خوشایند شما نیست و خدا در آن خیر فراوانی قرار میدهد.
در این آیه این پیغام الهی روشن است که مرد حق ندارد پس از ارتکاب خطایی از سوی زن سریعاً تصمیم به جدایی و طلاق گیرد چرا که ممکن است خیر و برکات فراوانی در زن نهفته باشد و بر اشتباه وی غلبه داشته باشد، بنابراین عدم توجه به خطاها و پیگیری اشتباهات زن امری است که قرآن کریم به آن اشاره دارد، لذاست که اگر قرآن در آن مقام و برای هدفی والا آنگونه دستور میدهد، در این مقام نیز اینگونه گذشت و صفح را به مرد سفارش میکند.
۲- جایگاه و کرامت زن از دیدگاه رسولالله صلی الله علیه و آله
حال به بررسی چند روایت از آل بیت کرام علیهم السلام درباره زنان و دیدگاه ایشان در این راستا میپردازیم:
حدیث اول:
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:«أَ یَضْرِبُ أَحَدُکُمُ الْمَرْأَهَ ثُمَّ یَظَلُّ مُعَانِقَهَا» چگونه میتوانید زنانتان را بزنید بعد دست در گردنشان بیاویزید؟!!
تعجب پیامبر اسلام از این اقدام مردان در این حدیث شریف، اشاره به قبح ضرب و شتم زنان در اسلام دارد و زشتی این عمل در کلام حضرت رسول صلی الله علیه و آله روشن است که این کلام نبیمکرم اسلام علیرغم آیه قرآن کریم که امر به ضرب و شتم میکند نشانگر این معناست که آیه شریفه در مقام اضطرار و موارد خاص است که تنها جنبه درمانی و اصلاحگری دارد نه اینکه روشی متداول و عادتی قبیح را خداوند متعال بخواهد به شکل سنّت در میان مردان رواج دهد.
حدیث دوم:
در کتاب مستدرکالوسائل باب استحباب تکریم همسر (زوجه) و منع ضرب و شتم وی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله میفرمایند: ایّما رجلٍ ضرب امرأته فوق ثلاث اقامه اللّه یوم القیامه علی رئوس الخلائق فیفضحه فضیحه ینظر الیه الاوّلون والاخرون.
اگر مردی همسر خود را بیش از سه مرتبه بزند خداوند او را در روز قیامت در حضور خلایق آنگونه رسوا میکند که از اولین تا آخرین مخلوقات او را تماشا میکنند.
قبح ضرب و شتم زنان توسط مردان در این حدیث شریف به روشنی قابل فهم است که این حدیث نیز مشخص میکند که آیه در مقام اصلاح امر است که تنها جنبۀ درمانی دارد.
حدیث سوّم:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید:
فای رجل لطم امراته لطمه، امراللّه عزوجل مالک خازن النیران فیلطمه علی حر وجهه سبعین لطمه فی نار جهنم .
هر مردی که بر همسرش لطمهای وارد کند خداوند متعال به نگهبان جهنم دستور میدهد که هفتاد لطمه به صورت وی در آتش جهنم بزند.
بنابراین حدیث شریف نیز منظور و مقصود آیه که همان جلوگیری از ضرر و زیان و خطری بس عظیم میباشد، روشن میشود.
بررسی جوامع غربی
علیرغم تبلیغات سوء و توأم با عناد رسانههای غربی علیه اسلام و قرآن آنچه از آمار بهدست میآید غوغایی از ضرب و شتم زنان توسط آنان مشاهده میشود که این خود جنایتی علیه جنس زن است که در لایههایی از شعارهای حقوق بشر و آزادی زنان و برای حقوق زن و مرد مخفی مانده است، بهعنوان مثال در آمریکا پنج تا سی درصد زنان مورد ضرب و شتم شوهران خود قرار میگیرند و سی درصد از زنانی که در آمریکا کشته میشوند بهدست همسر فعلی یا پیشین ایشان اتفاق میافتد و یا در مثالی دیگر در آمار رسمی در کشور پرتغال ۵۲ درصد زنان مورد ضرب و شتم شوهرانشان واقع میشوند که این به معنی بیش از نیمی از زنان این کشور میباشد و یا اینکه در فرانسه به علت خشونت مردان در هر ماه شش زن کشته میشوند!!! که یک سوم آنها با چاقو کشته میشوند که مجموعه این جنایات علیه زنان موجب تأسیس حزبی به نام «جمعیت زنان کتکخورده» در اروپا گشته است که هدف از تشکیل این حزب بررسی راهکارهای تقلیل کتکخوردن زنان توسط مردان است.
حال با این آمار وحشتناک و دلخراش، اینکه چگونه اینها علم حمایت از زنان را بهدست میگیرند و بر ضد آیات الهی و قرآن کریم تبلیغ میکنند، بسی جای تعجّب دارد.
نتیجه اینکه تأمّل و تعمّق در آیات قرآن کریم و احادیث مربوطه نشانگر این نکته است که این آیه شریفه جنبۀ درمانی و پیشگیری از ضرری عظیم میباشد و هیچگاه در مقام اعطای مجوزی مطلق به مردان در ضرب و شتم زنان نیست چرا که خود شرایط و ضوابطی خاص دارد برای رسیدن به هدفی با اهمیت بسیار بالاتر.
ثبت دیدگاه