حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

سه شنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳ ساعت تعداد کل نوشته ها : 301 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 3 تعداد دیدگاهها : 15×
  • درس خارج فقه و اصول

  • درس خارج فقه و اصول

  • پاسخ به شبهه ۱ / آیا دروغ در اسلام و قرآن جایز است؟
    ۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۸:۲۷
    12

    آیا دروغ در اسلام و قرآن جایز است؟ کارشناس: حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد کلباسی اشتری     یکی از شبهاتی که در فضای مجازی جهت تحریک افکار جوانان جامعه اسلامی بر ضد قرآن و اسلام مطرح می‌شود این است که با استناد به آیاتی از سورۀ یوسف قائل‌اند که اسلام و قرآن دروغ […]

    ارسال توسط :

    آیا دروغ در اسلام و قرآن جایز است؟

    کارشناس:

    حجت الاسلام و المسلمین

    محمد جواد کلباسی اشتری

     

     

    یکی از شبهاتی که در فضای مجازی جهت تحریک افکار جوانان جامعه اسلامی بر ضد قرآن و اسلام مطرح می‌شود این است که با استناد به آیاتی از سورۀ یوسف قائل‌اند که اسلام و قرآن دروغ را جائز می‌شمارد و پیامبر الهی در این ماجرا فردی دروغگو می‌باشد. چرا که در ماجرای یوسف پیامبر، وی خود پیمانه طلایی را در اموال برادرش بنیامین قرار داد و بعد هم به وی و برادرانش نسبت دزدی داد، لذا یوسف پیامبر دروغ گفته چرا که در حقیقت این‌ها دزد نبوده‌اند.
    پاسخ:
    برای تبیین حقیقت امر ابتدا کلیات این واقعه را به زبان قرآن شرح می‌دهیم:
    «وَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَى یُوسُفَ آوَى إِلَیْهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّی أَنَاْ أَخُوکَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ* فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَایَه فِی رَحْلِ أَخِیهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ».
    هنگامی‌که بر یوسف وارد شدند، برادرانش را کنار خود جای داد گفت: بی‌تردید من برادر تو هستم بنابراین بر آنچه آنان همواره انجام می‌دادند (و من برای تو فاش کردم) اندوهگین مباش چون بارشان را آماده کرد آبخوری (پادشاه) را در بار برادرش گذاشت سپس ندا دهنده‌ای بانگ زد ای کاروان! یقیناً شما دزد هستید.
    طبق این آیه شریفه زمانی که برادران یوسف برای خریداری گندم به سرزمین مصر آمدند، یوسف آن‌ها را شناخت ولی ایشان یوسف را نشناختند یوسف از تعداد برادرانشان پرسید و در نهایت اینان گفتند که یکی از برادرانشان به‌ نام یوسف را گرگ خورده و برادر دیگری نیز به‌ نام بنیامین دارند، یوسف از آن‌ها خواست که در سفر بعدی بنیامین را با خود بیاورند و زمانی که در سفر دوم بنیامین را با خود آوردند، یوسف بنیامین را به تنهایی به حضور پذیرفت و پس از این‌که خود را معرفی کرد و خدعه برادرانش را بازگو کرد، با وی قراری گذاشت تا با نقشه‌ای او را پیش خود نگهدارد، بنابراین دستور داد زمان تحویل دادن بار اینها در اموال بنیامین پیمانه طلایی خزانه را جاسازی کردند و زمانی که حرکت کردند ایشان را به اتهام دزدی متوقف کرد، در ادامه آیه می‌خوانیم:
    قَالُواْ تَاللّهِ لَقَدْ عَلِمْتُم مَّا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِی الأَرْضِ وَمَا کُنَّا سَارِقِینَ* قَالُواْ فَمَا جَزَآؤُهُ إِن کُنتُمْ کَاذِبِینَ* قَالُواْ جَزَآؤُهُ مَن وُجِدَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ کَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ.
    گفتند به خدا سوگند شما به‌خوبی دانستید که ما نیامده‌ایم در این سرزمین فساد کنیم و هیچ‌گاه دزد نبوده‌ایم گفتند اگر شما دروغگو باشید کیفرش چیست؟ گفتند کسی که آبخوری در باروبنه‌اش پیدا شود کیفرش خودِ اوست (که به غلامی) ما ستمکاران را (در کنعان) به همین صورت کیفر می‌دهیم.
    آنچه به‌عنوان شبهه مطرح می‌شود اینجاست که قرآن و اسلام دروغ را جائز می‌شمارند در اینجا برای پاسخ می‌گوییم:
    به‌طور‌کلی افعال به چهار دسته تقسیم می‌شوند:
    ۱٫ برخی از افعال نه حُسن دارند و نه قبح مانند آب خوردن.
    ۲٫ برخی افعال یا دارای حسن و خیراند و یا دارای قبح و شرّند، مانند اجرای عدالت حتی اگر انسان بدی آن را اجرا کند و یا مانند انجام ظلم حتی اگر از انسان خوبی صادر شود.
    ۳٫ برخی از افعال دارای حُسن یا قبح اند و حسن و قبح را نمی‌شود از آن‌ها جدا کرد؛ مانند اجرای عدالت که همیشه خوب است و این حسن را نمی‌شود از آن جدا کرد حتّی اگر به دست انسان بدی اجرا شود و یا انجام ظلم که همیشه بد است و این قبح را نمی‌شود از آن جدا کرد حتی اگر انسان مؤمنی آن را انجام دهد.
    ۴٫ برخی از افعال دارای حُسن یا قبح اند و حُسن و قبح را می‌شود از آن‌ها جدا کرد. مانند دروغ گفتن در جایی که انسان ظالمی برای کشتن فرد بی‌گناهی جای او را از ما می‌پرسد که اگر در پاسخ حقیقت را بگوییم فرد بی‌گناهی کشته می‌شود و اگر دروغ بگوییم انسان بی‌گناهی نجات می‌یابد، در اینجا راستگویی حُسن دارد امّا حُسن از آن جدا می‌شود و برعکس گفتن صداقت در اینجا نه‌تنها حُسنی ندارد بلکه قبح و شرّی را نیز در پی خواهد داشت و در دروغ نیز همین‌طور، در برخی موارد اگرچه دروغگویی شرّ است و قبح دارد امّا قبح نه‌تنها از آن برداشته می‌شود بلکه گفتن دروغ حُسن و خیر می‌شود و آن نیز در جایی است که خیر و مصلحتی وجود داشته باشد، چنان‌که در روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام آمده است:
    الکلام ثلاثه، صدقٌ وکذبٌ و اصلاح بین الناس قـَالَ قـِیلَ لَهُ جـُعِلْتُ فِدَاکَ مَا الْإِصْلَاحُ بَیْنَ النَّاسِ قَالَ تَسْمَعُ مِنَ الرَّجُلِ کَلَاماً یَبْلُغُهُ فـَتـَخـْبـُثُ نـَفـْسـُهُ فـَتـَلْقَاهُ فَتَقُولُ سَمِعْتُ مِنْ فُلَانٍ قَالَ فِیکَ مِنَ الْخَیْرِ کَذَا وَ کَذَا خِلَافَ مَا سَمِعْتَ.
    سخن بر سه گونه است: راست و دروغ و اصلاح میان مردم. گوید: به او گفته شد: قربانت! به او گفتم اصلاح میان مردم چیست؟ فرمودند: از کسی دربارۀ دیگری سخنی می‌شنوی که اگر به او برسد بد دل می‌شود و تو به او بر می‌خوری و به او می‌گویی از فلانی شنیدم که دربارۀ تو چنین و چنان خوبی می‌گفت و تمجید می‌کرد، برخلاف آن چه شنیدی.
    این حدیث شریف اشاره صریح دارد علی‌رغم آنچه ممکن است به ذهن متواتر شود کلمه به دو قسم دروغ و راست تقسیم نمی‌شود بلکه به این نکتۀ مهمّ توجه می‌دهد که اصلاح میان مردم اگر با دروغ هم باشد دارای ارزش است.
    در حدیث دیگری نیز چنین آمده است «لا کذب علی المصلح» دروغ از گناهان کبیره است، اگر برای آشتی و صلح گفته شود، جرم و گناهی ندارد پس «دروغ بر اصلاح‌گر نیست.»
    این حدیث شریف در این معناست که اگر فرد اصلاح‌گری جهت اصلاح ذات‌البین دروغی بگوید گناهی مرتکب نشده است چرا که به‌خاطر امری با اهمیت و اولویت و ضرورت بیشتری دروغ می‌گوید که در حقیقت در تزاحم میان اهم و مهم، بنابر قاعده‌ای عقلایی اولویت با اهمّ است به‌عنوان مثال اگر فردی بتواند با گفتن دروغ کوچکی از جدایی و طلاق یک زن و شوهر و پدر و مادری جلوگیری کند که فرزندان این دو نیز فرزند طلاق محسوب نشوند، که طبعاً مصلحت زندگی با نشاط و طراوت این دو از طلاق و جدایی آن‌ها بیشتر است حال آیا گفتن دروغ در این میان بهتر است و یا راستگویی که منجر به جدایی آن‌ها از هم شود؟؟؟
    در روایت سوّم نیز امام صادق علیه السلام می‌فرماید:
    کلّ کذبٍ مسئولٌ عنه صاحبه ویوماً الاّ کذباً فی ثلاثه: رجلٌ کائدٌ فی حَربه فهو موفوعٌ عنه او رجلٌ اصلح بین الثنین یلقی هذا بغیر ما یلقی به هذا یُرید بذلک الاصلاح ما بینهما، اَو رجلٌ وَعَدَ اهله وشیئاً وهو یُرید اَنْ یُتمَّ لهم.
    از هر دروغی یک روزی بازپرسی شود جز از سه کس: ۱٫‌مردی که در نبرد کیدی کند که گناهی بر او نیست. ۲٫‌مردی که میان دو کس اصلاح کند، با این برخورد کند به وصفی جز آن‌که با آن برخورد کند ۳٫ مردی که به خانواده‌اش چیزی وعده دهد و قصد ندارد که آن را به انجام رساند.
    در مورد استثنای اول این روایت به بداهت روشن است که اگر در میدان جنگ با کفار فرد دروغ نگوید منجر به کشته شدن خود و یا تعداد زیادی از سپاهیان اسلامی می‌شود که طبیعتاً در اینجا دروغگویی نه تنها قبح خود را از دست می‌دهد بلکه دارای حُسن نیز می‌شود و در مورد دوم نیز همان‌گونه که گذشت اصلاح میان دو نفر از اهمیت بالاتری برخوردار می‌باشد و امّا در مورد سوم نیز روایت اشاره به آن دسته از زن‌هایی دارد که اهل منطق و استدلال نیستند و قادر به درک شرایط زندگی و اوضاع اقتصادی شوهر و خانواده نمی‌باشند و اصرار بر انجام فعلی یا خرجی را دارند که در غیر این صورت نیز زندگی این دو به مخاطره می‌افتد و جدایی حاصل می‌شود که بازهم در این مورد دادن وعده‌ای که با علم بر عدم وقوع آن اگرچه در بدو نگاه قبیح می‌باشد اما از آنجا که موجب عدم ویران شدن بنیان خانواده و تحت تأثیر قرار گرفتن زندگی افراد یک خانواده می‌شود، قبح خود را از دست می‌دهد، امّا در مورد بانوانی که اهل منطق و استدلال کافی‌اند و درکی بالا از شرایط و اوضاع خانواده خود دارند، دروغ گفتن و دادن وعده‌ای جعلی و کذب جائز و روا نمی‌باشد.
    قرآن کریم نیز جهت انجام امری با ارزش و با اهمّیت بسیار بالا، از قول حضرت ابراهیم با بیانی غیر واقعی به نمرودیان می‌گوید که این کلام نیز نه ‌تنها دارای قبح نیست بلکه دارای ارزش و حُسن می‌باشد:
    فَنَظَرَ نَظْرَه فِی النُّجُومِ فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٌ فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِینَ فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْکُلُونَ مَا لَکُمْ لَا تَنطِقُونَ فَرَاغَ عَلَیْهِمْ ضَرْبًا بِالْیَمِینِ.
    (چون از او دعوت کردند که شبانه به مراسم عیدشان برود) نگاهی به ستارگان انداخت و گفت من بیمارم و از حضور در این مراسم ناتوان پس مردم از او روی گرداندند و خود از شهر بیرون شدند، ابراهیم به سوی معبودانشان رفت و با خشم گفت: چرا از این خوراکی‌ها که برای شما تهیه دیده‌اند نمی‌خوردید؟ شما را چه شده است که سخن نمی‌گویید و پاسخ مرا نمی‌دهید؟ سپس به آن‌ها تاخت و با دست راستش بر آن‌ها نواخت)
    طبق این آیه شریفه اگرچه به‌ظاهر حضرت ابراهیم دروغ گفتند امّا در حقیقت همان سبب بت‌شکنی وی مقدمه بر زوال بت‌پرستی و برقراری دین حنیف و توحید ناب الهی گشت که شاید حیاتی‌ترین گام برای آمد و شد ادیان مختلف الهی و انبیا و رسولان خداوند متعال محسوب می‌شد.
    بنابراین اگر پشت پردۀ دروغی، مصلحتی نهفته باشد که حُسن آن مصلحت بر قبح آن دروغ غلبه داشته باشد، گفتن آن اشکالی ندارد حتی اگر از پیغمبر خدا صادر شود و امّا دروغ حضرت یوسف نیز دارای مصلحتی بس بزرگ بود چرا که موجب شد برادران به پیش پدر برگردند و پدر را در سفر بعد با خود به کنعان بیاورند و غوغایی به‌پا شود و این برادران رسوا و تنبیه شوند که آنچه باید اتفاق می‌افتاد، افتاد.
    اما نکتۀ دیگری نیز که برخی تفاسیر به آن اشاره دارند این است که در داستان حضرت یوسف زمانی که حضرت به برادرانش خطاب فرمودند که «شما دزد هستید» آیا حقیقتاً برادران یوسف امانت پدر را ندزدیده بودند؟ اگرچه آن‌ها امروز فعل دزدی انجام ندادند اما آیا چهل سال قبل نیز یوسف را دزدی نکرده بودند؟ آیا یوسف را از پدر نگرفتند که بازگردانند اما او را به چاه انداختند؟؟ و در ماجرای حضرت ابراهیم نیز ممکن است حضرت واقعاً مریض بوده‌اند امّا نه به شدّتی که موجب زمین‌گیرشدن ایشان شود و یا این‌که حضرت بیماری قبل را اراده کرده باشند. امّا در مجموع باید گفت که پاسخ اصلی همان است که برخی از افعال و کارهای انسان حُسن و قبح ذاتی دارند امّا حسن و قبحشان را می‌توان از آن‌ها جدا کرد، ولی باید در تعیین مصداق توجه کاملی نمود تا بهانه‌ای برای کسب منافع بیشتر در روابط روزمره جامعه نشود.
    برای روشن تر شدن مطلب باید به این نکته توجه کرد که دروغ گاهی مصلحت‌آمیز است و گاهی منفعت‌خیز و میان این دو دروغ فرق وجود دارد. دروغ مصلحت‌آمیز یعنی دروغی که فلسفه خودش را از دست داده و فلسفه راستی پیدا کرده است. یعنی دروغی که انسان با آن حقیقتی را نجات می‌دهد ولی دروغ منفعت‌خیز یعنی انسان دروغ می‌گوید که خودش سودی برده باشد. به عبارت دیگر مصلحت، دائرمدار حقیقت است. با توجه به این معیار می‌توان فهمید که گفتن هر دروغی جایز نیست و نباید با توجیه این‌که این دروغ مصلحتی است، مرتکب این گناه بزرگ و فعل حرام شویم.

    آلبوم عکس                آرشیو فیلم              آرشیو صوت

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.