سوال:
وظیفه مردم در دفاع از فرهنگ اسلامى چیست؟
پاسخ علامه مصباح یزدی:
مردم را از جهت اشتغال به مسائل علمى و فرهنگى مىتوان به دو دسته تقسیم کرد: الف: فرهیختگان مردم (حوزویان و دانشگاهیان) ب: عموم مردم.
وظیفه فرهیختگان
وظیفه این قشر خاص از مردم، بخاطر اشتغال به مسائل فرهنگى حساستر است. زیرا، از یک سو در جبهه مقدم مبارزه فرهنگى قرار دارند و از سوى دیگر خود، آماج تیرهاى هجوم فرهنگى مىباشند. براى این گروه دو وظیفه اصلى وجود دارد:
اتحاد حوزه و دانشگاه
۱ـ هر یک از دو مرکز حوزه و دانشگاه حریم یکدیگر بشناسند و حفظ کنند. و از سخنانى که در اتحاد حقیقى حوزه و دانشگاه خلل ایجاد مىکند جلوگیرى نمایند.
شناخت عناصر اصلى فرهنگ اسلامى
۲ـ لازم است هر یک از دو مرکز مزبور، عناصر اصلى فرهنگ اسلامى را بشناسد و بشناساند. در این زمینه لازم است پایههاى فهم دینى بر اساس یقین نهاده شود و با نفوذ شک و ترویج شک گرایى مبارزه شود.
بهترین راه براى مبارزه با شک و شکگرایى آن است که شناخت خود و دیگران را از باورها و ارزشهاى دینى، مضاعف سازیم و به یقین منطقى دست یابیم. مثلاً در زمینه عقاید به یک سلسله باورهاى درست و یقینى دست یابیم و آنها را به دیگران عرضه و براى آنها اثبات نمائیم. و در زمینه ارزشهاى اسلامى، وجود یک سلسله ارزشهاى ثابت و پایدار را به اثبات برسانیم و وجه بطلان سخنان بىپایه کسانى که ارزشها را امور اعتبارى و نیاز پرورده مىدانند مدلَّل سازیم. (فلسفه اخلاق و فلسفه حقوق)
و در برابر کسانى که مىکوشند تا از میزان پاىبندى مردم به اعمال شرعى بکاهند: گناه و حرام را خوب جلوه دهند و تقید به مسائل شرعى را «خشکِ مقدسى» بنامند. خود و دیگران را به عمل کردن به مسائل شرعى وا داشته و تشویق نمائیم.
و پیش از همه این بحثها بر ما لازم است که در برابر کسانى که اصل وجود یقین را یک ضد ارزش تلقى مىکنند و از شکاکیت و نسبیت در معرفت، تبلیغ مىنمایند امکان معرفت یقینى را اثبات کنیم و از این رهگذر عقاید دینى و ارزشهاى اسلامى را از یک پشتوانه معرفتشناختى برخوردار سازیم (بحثهاى مربوط به معرفتشناسى)
وظیفه عموم مردم
وظائفى را براى عموم مردم مىتوان برشمرد:
۱ـ بسیج عمومى و آموزش دینى
در تهاجم فرهنگى، عموم مردم هدف قرار مىگیرند. و از همین رو است که باید همه احساس مسئولیت کنند و در یک آماده باش سلاح به دست بگیرند. چه سلاحى در مقابل هجوم فرهنگى؟ سلاح علم. همانگونه که در هجوم نظامى، همگان آموزش نظامى مىبینند در تهاجم فرهنگى نیز همگان باید آموزش دینى ببینند و خودشان را مجهز کنند. وقتى مرض شایع مىشود همه باید واکسن بزنند تا به آن مرض مبتلا نشوند. نمىتوان گفت ما که مریض نیستیم پس چرا واکسن بزنیم؟ مرض شیوع دارد دیر یا زود، به همه مىرسد. نباید گفت که ما شصت یا هفتاد سال از عمرمان گذشته، دیگر کافر نمىشویم. کسانى بودهاند که در هشتاد سالگى هم شک پیدا کرده اند. وانگهى، ما باید به فکر جوانان و نوجوانان این کشور باشیم که اکثر افراد این ملت را تشکیل مىدهند.
۲ـ احیاى جلسات مذهبى
وظیفه عمومى مردم است که در مبارزه فرهنگى مشارکت کنند. هر کسى به هر اندازه که مىتواند. سادهترین و واجبترین کارى که از عهده هیچ کس ساقط نمىشود، خواه پیر باشد یا جوان، مرد باشد یا زن، احیاى جلسات مذهبى است. چرا از این کار غافلیم؟ جوانان، نوجوانان، خانمها، آقایان، بازاریان، دانشگاهیان و سایر اقشار مردم باید در سطحهاى گوناگون جلساتى تشکیل دهند و به شکلى فعال، مطالب را مطرح کنند. سیر مطالعاتى براى خود قرار دهند، به صورت استدلالى با یکدیگر گفتگو و مناظره کنند و هر جا مشکلى پیش آمد براى حل آن نزد یک عالم بروند.
هر جلسه مذهبى که بینش ما را نسبت به اسلام و ارزشهاى آن اندکى بالاتر ببرد یا دست کم، در همین حدى که هست نگه مىدارد واجب است در آن شرکت جوییم. ما مىبینیم که هر روز باورها و ارزشهاى اسلامى کمرنگتر مىشود و تنزل مىکند. اگر این سیر نزولى همچنان ادامه پیدا کند به کجا مىانجامد؟ یکى از راههاى جلوگیرى از این مشکل، برگزارى جلسات مذهبى است که در آنها اعتقادات تقویت مىشود و جوانان به این راه ایمان پیدا مىکنند.
۳ـ برخورد دوستانه و محبتآمیز با جوانان
عموم مردم باید با جوانان و نوجوانان برخوردى مناسب داشته باشند. باید به آرامى و با نصیحت و به صورت غیر مستقیم آنها را متوجه ساخت باید وسائلى فراهم کرد تا دلشان خوش باشد، شاد باشند. مخصوصاً محیط خانواده براى آنها گرم باشد و افراد خانواده با هم مهربان باشند تا از این رهگذر انگیزه سرگرمى با فیلمهاى ویدئو و …. در آنها کم شده و از بین برود.
در خانههایى که محیط آنها تند و خشن است عصبانیت ایجاد مىشود و بچهها از محیط خانه فرارى مىشوند و به خانه همسایه و دوستان ناباب پناه مىبرند. نه تنها درس نمىخوانند، بلکه آلودگى اخلاقى هم پیدا مىکنند. اما اگر محیط خانه محیطى گرم و سالم باشد بچهها جذب مىشوند و دوست دارند که در کنار پدر، مادر، خواهر و برادر خود بنشینند و با آنها اُنس بگیرند و کمتر تمایل به کار خلاف پیدا مىکنند. اگر مقدارى هم انگیزه کار گناه در آنها پیدا شود مىتوان با استدلال، ملاطفت و منطق آنها را متوجه ساخت.
منبع:
برگرفته از کتاب تهاجم فرهنگی نوشته علامه مصباح یزدی
ثبت دیدگاه