دغدغه اصلی استاد، عرضه تصویری روشن و صحیح و به دور از تفسیرهای نامطابق با واقع از حکمت متعالیه و ویژگیهای کلان آن است. برخی حکمت متعالیه را نوعی کلام یا عرفان یا مجموعهای التقاطی از دستگاههای مختلف فکری دانستهاند. مباحث این کتاب نشان میدهد که اینان نظام صدرایی را به درستی نشناختهاند و تصویری نادرست و نادقیق از این حکمت ترسیم کردهاند. در این کتاب جزئیات فراوانی درباره موضوع و روش حکمت صدرایی عرضه شده و نشان داده شده است که حکمت متعالیه فلسفهای وجودی است که هرچند روش خاصش اشراقی-بحثی است، از دین و عرفان نظری نیز به صورت روشمند بهره میگیرد، بدون اینکه خللی بر فلسفه بودنش وارد آید و به وادی کلام یا عرفان بغلتد.