حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

دوشنبه, ۲۶ شهریور , ۱۴۰۳ ساعت تعداد کل نوشته ها : 321 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 3 تعداد دیدگاهها : 13×
  • درس خارج فقه و اصول

  • درس خارج فقه و اصول

  • فرارسیدن اربعین حسینی تسلیت باد
    ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰
    4

    مقام معظم رهبری می فرماید: اولین شکوفه ‌های عاشورایی در اربعین شکفته شد. اولین جوشش ‌های چشمه ‌ی جوشان محبت حسینی – که شطّ همیشه جاری زیارت را در طول این قرن ‌ها به راه انداخته است – در اربعین پدید آمد. مغناطیس پُر جاذبه ‌ی حسینی، اولین دل ‌ها را در اربعین به سوی […]

    ارسال توسط :

    مقام معظم رهبری می فرماید: اولین شکوفه ‌های عاشورایی در اربعین شکفته شد. اولین جوشش ‌های چشمه ‌ی جوشان محبت حسینی – که شطّ همیشه جاری زیارت را در طول این قرن ‌ها به راه انداخته است – در اربعین پدید آمد. مغناطیس پُر جاذبه ‌ی حسینی، اولین دل ‌ها را در اربعین به سوی خود جذب کرد؛ رفتن جابربن ‌عبداللَّه و عطیّه به زیارت امام حسین در روز اربعین، سرآغاز حرکت پُر برکتی بود که در طول قرن ‌ها تا امروز، پیوسته و پی ‌در پی این حرکت پُر شکوه ‌تر، پُر جاذبه ‌تر و پُر شور تر شده است و نام و یاد عاشورا را روز به ‌روز در دنیا زنده ‌تر کرده است.

    «اربعین حسینی» چهلمین روز شهادت امام حسین (علیه السلام) است. مطابق با روایتی از امام حسن عسکری (علیه السلام)، نشانه های مؤمن پنج چیز است که یکی از آنها زیارت اربعین می باشد.[۱] جابر بن عبدالله انصاری از صحابه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)، به عنوان نخستین زائر امام حسین (علیه السلام)، در اولین چهلم شهادت آن حضرت، یعنی ۲۰ صفر سال ۶۱ قمری، به کربلا آمد و قبر مطهر امام را زیارت کرد. [۲]  همچنین مطابق با برخی روایات، اسرای اهل بیت نیز در روز اربعین به زیارت حضرت سید الشهداء آمدند. در سالهای اخیر توجه به «زیارت اربعین» به نحو چشمگیری افزایش یافته است و سالانه میلونها نفر از مردم عراق و ایران و سایر کشورها در اجتماع سالیانه پیاده روی اربعین شرکت می کنند.

    زیارت اسرای اهل بیت در اربعین

    در «لهوف» سید بن طاووس آمده است: راوی گفت چون زنان و عیال حضرت ابی عبد اللّه علیه السّلام از شام بازگشتند و به عراق رسیدند، به آن راهنما که همراه آنان بود گفتند: ما را از راه کربلا ببر؛ و چون به مصرع رسیدند جابر بن عبد اللّه انصاری را یافتند که با چند تن از بنی هاشم و خاندان پیغمبر صلّی اللّه علیه وآله برای زیارت حسین علیه السّلام آمده بودند و با هم بدان مقام مبارک رسیدند، بگریستند و زاری کردند و سیلی بر روی زدند، ناله های جانسوز سر دادند و زنان آن ناحیه به ایشان پیوستند و چندی بماندند. [۳]

    و در مقتل ابن نما موسوم به مثیر الاحزان آمده است: و چون خانواده حسین علیه السلام به کربلا رسیدند با جابر بن عبد اللّه و گروهی از بنی هاشم روبرو شدند که در همان وقت به زیارت آن حضرت آمده بودند؛ پس دو گروه با موجی از غم و اندوه و آه و نالۀ جانسوز در این مصیبت که جگر همۀ محبین را سوزاند با هم ملاقات نمودند. [۴]

    در آن زمان از کوفه تا شام سه مسیر وجود داشت:

    راه بادیه: که میانبر اما بیابانی بود. این راه حدود ۹۲۳ کیلومتر مسافت داشته است.

    راه کناره فرات: این مسیر، ابتدا از کوفه به مقدار زیادی به سوی شمال غرب می رود و سپس از آن جا به سوی جنوب، بر می گردد و با گذر از بسیاری از شهرهای شام، به دمشق می رسد. این راه، انشعاب های متعدّد داشته و با طول تقریبی ۱۱۹۰ تا ۱۳۳۳ کیلومتر، جایگزین مناسبی برای راه کوتاه، امّا سختِ بادیه بوده است.

    راه کناره دجله: این راه، مسیر اصلی میان کوفه و دمشق نبوده است و باید پس از پیمودن مقدار کوتاهی از آن، کم کم به سمت غرب پیچید و پس از طی مسیر نه چندان کوتاهی، به راه کناره فرات پیوست و از آن طریق، وارد دمشق شد. این مسیر را می توان سه ضلع از یک مستطیل دانست که ضلع دیگر طولی آن را راه بادیه و سه ضلع یاد شده آن را (مسافت پیموده شده از کوفه به سمت شمال، راه پیموده شده به سمت غرب، و راه پیموده شده به سمت جنوب) ـ که بازگشت به بخشی از مسیر پیموده شده قبلی است ـ، تشکیل می دهند. از این رو، از همه راه های دیگر، طولانی تر است و طول آن، حدود ۱۵۴۵ کیلومتر است. این راه را «راه سلطانی» نامیده اند. [۵]

    از برخی روایات مربوط به اتفاقات مسیر حرکت کاروان و نیز وجود تعداد قابل توجهی از زیارتگاه های مرتبط با سر امام حسین (ع) و اسرای اهل بیت (ع) در شهرهای واقع در طول مسیر سلطانی به نظر می رسد کاروان اسرای اهل بیت (ع) و سرهای شهدای کربلا، به احتمال زیاد این مسیر را پیموده اند. [۶]  (احتمالا به جهت گذراندن اسرا از شهرها و رژه پیروزی).

    برخی گفته اند در آن زمان ۴۰ منزل در این راه قرار داشت و برخی تا ۶۰ منزل در مسیر حرکت قافله اسرای کربلا برشمرده اند.[۷]  که با فرض طی هر منزل در یک روز تا اسرا به شام برسند بین ۴۰ تا ۶۰ روز طول کشیده است. علاوه بر این مطابق با برخی روایات معتبر، ابن زیاد پس از ورود اسرا به کوفه پیکی به نزد یزید فرستاد تا نسبت به آنها کسب تکلیف کند و در این مدت اسرا در زندان ابن زیاد به سر می بردند. مطابق با برآورد سید بن طاووس رفت و برگشت پیک به دربار یزید حدود بیست روز یا بیشتر، وقت نیاز دارد. و نیز روایت شده که وقتی کاروان اسیران را به شام بردند، آنها در دمشق به مدّت یک ماه در جایی ماندند که از گرما و سرما در امان نبودند و صورت قضیه، مقتضی است که اهل بیت، تا رسیدن به کربلا یا مدینه، بیش از چهل روز از زمان شهادت، تأخیر داشته اند. [۸]

    برخی با توجه به این مسئله از اساس قضیه زیارت اربعین اهل بیت را منتفی دانسته اند و برخی دیگر با توجه به شهرت و قوت این روایات احتمال داده اند که این اتفاق در اربعین سال بعد رخ داده است. نظر عده دیگری مانند مؤلف ناسخ التواریخ و علامه شعرانی در دمع السجوم نیز آن است که کاروان اسرا در مسیر رفت در روز اربعین به کربلا رفته اند. [۹]  یعنی از کسانی که آنها را به شام می برده اند خواسته اند که آنها را در مسیر از کربلا عبور دهد تا بتوانند با کشتگان خویش وداع و بر آنها مویه کنند.

    زیارت جابر انصاری در اربعین

    «عطیّه بن سعد» که جابر بن عبدالله انصاری را در این سفر همراهی می نمود چگونگی زیارت «جابر» را چنین نقل می نماید[۱۰]: «ما همراه جابر بن عبدالله انصاری به قصد زیارت قبر امام حسین علیه السلام حرکت کردیم؛ چون به کربلا رسیدیم، جابر نخست در کنار رودخانه فرات «غسل زیارت» نمود و پیراهن پاکیزه ای پوشید (همانند مُحْرِم، دو جامه سفید پوشید) و از کیسه ای عطرش را بیرون آورد (از من درخواست عطر کرد…) سپس لباس و بدنش را خوشبو ساخت و با پای برهنه به جانب قتلگاه حرکت کرد، در حالی که زبانش به نام و یاد الهی مترنّم بود.»

    هنگامی که نزدیک قبر مطهّر سید الشّهدا علیه السلام رسیدیم، جابر به من گفت: دستم را روی قبر بگذار. [۱۱]  وقتی دستش را بر تربت آرامگاه امام نهادم، به یکباره از اعماق دل آهی کشیده و بی هوش شد؛ لذا بر سر و صورتش آب پاشیدم. چون به هوش آمد، سه بار فریاد برآورد: «یاحسین!»

    آنگاه خطاب به آرامگاه امام، عرضه داشت: «حَبیبٌ، لا یُجیبُ حَبیبَه؛ آیا دوست، جواب سلام دوستش را نمی دهد؟!» ولی بعد از لحظه ای، با حالتی غمزده گفت: «و أنّی لک بالجواب و قد شُحّطت اوداجک علی اثباجک و فرّق بین بدنک و رأسک؛ حسین جان! من خود، جوابم را می دهم؛ چرا که می دانم رگهای گردنت را بریده اند و بین پیکر و سرت جدایی افکنده اند.»

    جابر در مرحله بعد، این گونه به پیشگاه سید الشّهدا علیه السلام سلام کرد: «… فأشهد أنّک ابن خاتم النّبیّین[۱۲]  و ابن سید المؤمنین[۱۳]  و ابن حلیف التّقوی و سلیل الهدی و خامس اصحاب الکساء و ابن سید النّقباء و ابن فاطمه سیده النّساء… فعلیک سلام الله و رضوانه، و أشهد أنّک مضیت علی ما مضی علیه اخوک یحیی بن زکریّا؛ من گواهم که تو فرزند بهترین پیامبران و پسر سرور مؤمنان می باشی. تو فرزند هم پیمان تقوا و سلاله هدایتی و پنجمین نفر از اصحاب کساء و فرزند سرور نقیبان و پسر فاطمه سیده بانوان هستی. و چرا چنین نباشی، که سالار پیامبران با دست خود غذایت داده و در دامان پرهیزگاران پرورش یافته ای و از سینه ایمان شیر خورده ای و از دامان اسلام بر آمده ای! خوشا به حال تو در حیات و ممات که پاکیزه زیستی و پاک از دنیا رفتی! اما دل مؤمنان در فراق تو اندوهگین است؛ با این حال، شکّ ندارم که آنچه بر شما گذشت، خیر بوده است…. پس سلام و رضوان الهی بر تو باد. و گواهی می دهم که تو همان راه را رفتی، که برادرت یحیی بن زکریّا علیه السلام پیمود.» [۱۴]

    سپس به پیشگاه شهدای کربلا چنین سلام فرستاد:

    «السّلام علیکم[۱۵]  ایّتها الأرواح الّتی حلّت بفناء الحسین[۱۶]  و اناخت برحله، أشهد أنّکم أقمتم الصّلوه و آتیتم الزّکوه و أمرتم بالمعروف و نهیتم عن المنکر و جاهدتم الملحدین و عبدتم الله حتّی أتاکم الیقین، والّذی بعث محمّداً بالحقّ نبیّاً لقد شارکناکم فیما دخلتم فیه؛ سلام بر شما ای جانهای پاک که در آستان حسین علیه السلام نزول کرده و آرمیده اید! گواهی می دهم که شما نماز را برپاداشته، زکات را ادا نموده، امر به نیکی و نهی از پلیدی کرده و با ملحدان مبارزه کرده اید و خدا را تا هنگام شهادت، پرستش و عبادت نموده اید. سوگند به آن خدایی که محمّد صلی الله علیه وآله را به حقّ برگزیده و مبعوث کرد! ما نیز در آنچه شما شهیدان در آن وارد شده اید، شریک هستیم.»

    جابر در فراز پایانی زیارتنامه اش گفته بود: «سوگند به آن خدایی که محمّد صلی الله علیه وآله را به حق برگزیده و مبعوث کرد! ما نیز در آنچه شما شهیدان در آن وارد شده اید، شریک هستیم.» از این رو، عطیّه و دیگر زائران شگفت زده شده بودند. گرچه آنها به صداقت صحابی سرشناس و عارف پیامبر صلی الله علیه وآله باور داشتند، اما سزاوار است که پاسخی برای این ابهام و سؤال دریابند؛ لذا عطیّه می پرسد: چگونه با آنان شریک هستیم و حال آنکه نه دشتی پیموده ایم، نه از بلندی و کوهی بالا رفته ایم و نه در راه خدا شمشیری زده ایم؛ اما اینان کسانی هستند که بین سرها و پیکرشان جدائی افتاده و شهید شده اند، فرزندان آنها یتیم گشته و همسران آنان بیوه شده اند؟!

    جابر پاسخ داد: ای عطیّه! من از حبیبم رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که می فرمود: «من أحبّ قوماً حُشِر معهم، و من أحبّ عمل قوم اُشرک فی عملهم؛ هرکس گروهی را دوست بدارد، با آنان محشور می شود. و هرکس کار عدّه ای را دوست بدارد، در عمل آنها شریک خواهد بود.» جابر بعد از بیان حدیث نبوی، گفت: «والّذی بعث محمّداً بالحقّ نبیّاً انّ نیّتی و نیّه اصحابی علی ما مضی علیه الحسین علیه السلام و اصحابه؛ سوگند به خدایی که محمّد را به پیامبری برگزید! نیّت و انگیزه من و یارانم همان چیزی است که حسین علیه السلام و یارانش داشتند.»

    عطیّه عوفی در پایان گزارش «زیارت اربعین» می گوید: جابر به من گفت: اکنون مرا به طرف خانه های مردم کوفه ببر. بعد از پیمودن مسافتی، خطاب به من گفت: ای عطیّه! آیا به تو سفارش و وصیّتی بکنم؟ چرا که گمان دارم پس از این سفر، دیگر تو را نبینم و باهم دیداری نداشته باشیم! و ادامه داد: «أحبِب محبّ آل محمّد ما أحبّهم، و أبغِض مُبغض آل محمّد ما أبغضهم و إن کان صوّاماً قوّاماً، و أرفق بمحبّ محمّد و آل محمّد فإنّه إن تزلّ له قدم بکثره ذنوبه ثبتت له اُخری بمحبّتهم، فإنّ محبّهم یعود الی الجنّه و مبغضهم یعود الی النّار؛ دوستدار آل پیامبر صلی الله علیه وآله را دوست بدار مادامی که ایشان را دوست می دارد، و دشمن خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را دشمن بدار مادامی که با ایشان دشمنی می کند ولو اینکه فراوان روزه بگیرد و نماز بگزارد. با دوست محمّد و اهل بیتش مدارا کن؛ چرا که اگر در اثر زیادی گناهش یک پایش بلغزد، به واسطه دوستی اش با آنان، پای دیگرش استوار بماند. بنابراین، دوستدار پیامبر و آلش به سوی بهشت می رود و بازگشت و سرانجام دشمن آنها، دوزخ خواهد بود.»

    روایتی دیگر از زیارت جابر:

    علامه مجلسی در کتاب تحفهالزّائر، در ضمن بیان «زیارت اربعین»، داستان سفر زیارتی جابر را از زبان فردی به نام «عطا»[۱۷]  می نویسد؛ که او نیز همچون «عطیّه» از همسفران جابر بود. در این گزارش، مطالب دیگری وجود دارد که می تواند موضوع این مقاله را تکمیل سازد؛ از جمله اینکه: جابر در کنار قبر امام، سه مرتبه «الله اکبر» گفت و سپس بیهوش شد. وی بعد از به هوش آمدن، این گونه سلام داد: السّلام علیکم یا آل الله، السّلام علیکم یا صفوه الله… دو طرف صورتش را بر قبر مطهّر حضرت کشیده، آنگاه چهار رکعت نماز خواند.

    سپس نزد قبر حضرت علی اکبر علیه السلام آمده و عرضه داشت: السّلام علیک یا مولای وابن مولای، لعن الله قاتلک، لعن الله ظالمک، أتقرّب الی الله بمحبّتکم و أبرء الی الله من عدوّکم. و بعد از خواندن دو رکعت نماز، به پیشگاه شهدای کربلا چنین درود فرستاد: السّلام علی الأرواح المُنیخه بقبر ابی عبدالله، السّلام علیکم یا شیعه الله و شیعه رسوله و شیعه امیرالمؤمنین و الحسن والحسین، السّلام علیکم یا طاهرون، السّلام علیکم یا مهدیّون، السّلام علیکم یا ابرار، السّلام علیکم و علی ملائکه الله الحافّین بقبورکم، جمعنی الله و ایّاکم فی مستقرّ رحمته تحت عرشه.

    سپس به جانب آرامگاه حضرت عباس علیه السلام رفته و این زیارتنامه را زمزمه کرد: السّلام علیک یا اباالقاسم، السّلام علیک یا عبّاس بن علی، السّلام علیک یابن امیرالمؤمنین، أشهد لقد بالغت فی النّصیحه و أدّیت الأمانه و جاهدت عدوّک و عدوّ أخیک، فصلوات الله علی روحک الطّیّبه و جزاک الله من أخٍ خیراً. [۱۸]

    جابر بن عبدالله انصاری بعد از خواندن دو رکعت نماز و درخواست حوائج از درگاه الهی، با شهدای کربلا وداع نمود. [۱۹][۲۰]

    زیارتنامه اربعین

    در کتابهای ادعیه و زیارات، زیارتنامه ای مخصوص زیارت روز اربعین نقل شده است که با این عبارت شروع می شود: «السلام علی ولی الله و حبیبه…». این متن، از طریق صفوان جمال از امام صادق علیه السلام روایت شده است.

    زیارت دیگر آن است که جابر بن عبدالله انصاری در این روز خوانده است و متن زیارت به عنوان زیارتنامه آن امام در نیمه ماه رجب نقل شده و با جمله «السلام علیکم یا آل الله…» شروع می شود. [۲۱]

    توصیه به زیارت در روز اربعین

    امام حسن عسکری علیه السلام در حدیثی علامت های «مؤمن » را پنج چیز شمرده است: «عَلاَمَاتُ اَلْمُؤْمِنِ خَمْسٌ؛ صَلاَهُ الْإِحْدَی وَ الْخَمْسِینَ وَ زِیارَهُ اَلْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ بِالْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِ‍بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ»؛ پنجاه و یک رکعت نماز، زیارت اربعین، انگشتر کردن در دست راست، پیشانی بر خاک نهادن و «بسم الله» را در نماز آشکارا گفتن. [۲۲]

    توصیه به زیارت اربعین باعث شده است که شیعیان به ویژه ساکنان عراق، از نقاط مختلف این کشور به سوی کربلا حرکت کنند. این حرکت که غالباً به صورت پیاده صورت می گیرد، یکی از پرجمعیت ترین راهپیمایی ها در جهان شمرده می شود.

    منابع:

    محمدابراهیم احمدی، مجله فرهنگ کوثر، زمستان ۱۳۸۴، شماره ۶۴، صفحه ۲۹.

    احمد خامه یار، تأملی در مسیر کاروان اسرای اهل بیت، فصلنامه فرهنگ زیارت، ش۳۱، تابستان ۱۳۹۶.

    سید بن طاوس، اللهوف علی قتلی الطفوف، تهران، جهان، ۱۳۴۸ش.

    شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۴۰۷ق.

    شیخ عباس قمی، سفینه البحار، قم، نشر اسوه، ۱۴۱۴ق.

    محمد محمدی ری شهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، دارالحدیث.

    پی نوشت ها:

    [۱] طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۵۲.

    [۲] قمی، سفینه البحار، ۱۴۱۴ق، ج۸، ص۳۸۳.

    [۳] جعفر بن محمد ابن نما، مثیر الاحزان، قم، مدرسه الإمام المهدی (علیه السلام )، ۱۴۰۶ق.

    [۴] ابن طاووس، لهوف، ص۱۹۶

    [۵] ابن نما، مثیر الاحزان، ص۱۰۷

    [۶] محمدی ری شهری، دانشنامه امام حسین(ع)، ج۸، ص ۲۲۶-۲۲۸

    [۷] رجوع کنید: خامه یار، «تأملی در مسیر کاروان اسرای اهل بیت (ع)»، فصلنامه فرهنگ زیارت، ش۳۱، تابستان ۱۳۹۶

    [۸] خوشنویس، محمد حسین، کربلا تا شام، فرهنگ زیارت، دیماه سال ۱۳۹۲ شماره ۱۹ و ۲۰

    [۹] اقبال سید بن طاووس، نقل از دانشنامه امام حسین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، محمدی ری شهری، محمد، ج ۸، ص ۳۹۸

    [۱۰] دمع السجوم (ترجمه نفس المهموم)، ص۳۷۴ و ۴۳۱

    [۱۱] روایت عطیّه بن سعد در منتهی الآمال، ص ۵۳۶ و ۵۳۷؛ سحاب رحمت، ص ۸۰۰ – ۷۹۷؛ قصّه کربلا، ص ۵۲۷ – ۵۲۵؛ زندگانی امام حسین(ع)، ص ۶۷۷ – ۶۷۴؛ معالی السّبطین، شیخ محمد مهدی حائری، ج ۲، ص ۱۹۵ – ۱۹۲، منشورات الشّریف الرّضی، قم، دوم، ۱۳۶۳ ش؛ مقتل امام حسین(ع)، ترجمه جواد محدّثی، ص ۲۵۹ و ۲۶۰، شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، دوم، ۱۳۸۲ ش آمده.

    [۱۲] بنا به قولی، جابر در سال ۶۱ هجری نابینا بود. (فرهنگ عاشورا، ص ۱۲۸؛ زندگانی امام حسین(ع)، ص ۶۷۷.

    [۱۳] به نقل دیگر:ابن خیرالنّبیّین. (قصّه کربلا، ص ۵۲۵، به نقل از بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۱۳۰).

    [۱۴] ر.ک.:ابن سید الوصیّین. (معالی السّبطین، ج ۲، ص ۱۹۳).

    [۱۵] تولّد، زندگی و شهادت حضرت یحیی(ع) و امام حسین(ع) حوادث مشترکی دارد.

    [۱۶] در نقل دیگر:السّلام علیکِ. (قصّه کربلا، ص ۵۲۶).

    [۱۷] ر.ک:حلّت بفناء قبرالحسین. (سحاب رحمت، ص ۷۹۸).

    [۱۸] عطا؛ گویا وی نیز از شاگردان جابربن عبدالله انصاری بود. برخی گویند که: منظور از عطا، همان عطیّه است و روایت وی تقطیع شده است… (ر.ک:تحقیق درباره روز اربعین حضرت سیّد الشّهدا(ع)، سید محمدعلی قاضی طباطبائی، ص ۱۴۰ – ۱۳۸، شرکت چاپ میهن، تبریز، اوّل، ۱۳۵۲ ش.).

    [۱۹] مصباح الزّائر، سیّد ابن طاووس، ص ۲۸۸ – ۲۸۶، مؤسّسه آل البیت(ع).

    [۲۰] روایت کربلا، حاج یدالله بهتاش، ص ۲۹۰ و ۲۹۱، نشر سبحان، تهران، سوم، ۱۳۷۸ ش.

    [۲۱] شیخ عبّاس قمی(ره) در پایان «زیارت اربعین» می گوید که متن این زیارتنامه جابر، همانند آن زیارتی است که در قسمت «زیارت نیمه رجب» بیان شده است. ر.ک:مفاتیح الجنان.

    [۲۲] بحارالانوار، ج ۹۸، (بیروت) ص ۳۲۹، المزار، شیخ مفید، ص ۵۳.

    آلبوم عکس                آرشیو فیلم              آرشیو صوت

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.