خاصیت تقوا
تقوا یعنی چه؟ یعنی خودنگهداری. خودنگهداری یعنی چه؟ یعنی تسلط بر نفس.
انَّ تَقْوَی اللهِ حَمَتْ اولیاءَ اللهِ مَحارِمَهُ وَ الْزَمَتْ قُلوبَهُمْ مَخافَتَهُ «نهج البلاغه، خطبه ۱۱۳».
علی علیه السلام میفرماید: تقوای الهی یک خاصیتش این است که انسان را از محرمات الهی نگهداری میکند. خاصیت دیگرش این است که خوف خدا را در دل انسان جایگزین میسازد.
قرآن در باب روزه میگوید: یا ایهَا الَّذینَ امَنوا کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ کما کتِبَ عَلَی الَّذینَ مِنْ قَبلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقونَ «سوره بقره/ آیه۱۸۳»
ای مردم با ایمان، برای شما روزه فرض شده است. همچنان که برای پیشینیان شما فرض شده بود. چرا؟ قرآن فلسفه را هم ذکر میکند: لَعَلَّکمْ تَتَّقونَ برای اینکه در شما روح تقوا و ملکه تقوا پیدا بشود. ملکه تقوا یعنی چه؟ یعنی تسلط بر نفس. تسلط بر نفس همان است که امام صادق فرمود ربوبیت (الْعُبُودیهُ جوهَرَهٌ کنْهُهَا الرُّبوبیه)
علامت قبولی روزه
پس اگر ما ماه رمضانی را گذراندیم، شبهای احیایی را گذراندیم، روزههای متوالی را گذراندیم و بعد از ماه رمضان در دل خودمان احساس کردیم که بر شهوات خودمان بیش از پیش از ماه رمضان مسلّط هستیم؛ بر عصبانیت خودمان از سابق بیشتر مسلّط هستیم؛ بر چشم خودمان بیشتر مسلط هستیم؛ بر زبان خودمان بیشتر مسلط هستیم؛ بر اعضا و جوارح خودمان بیشتر مسلط هستیم و بالاخره بر نفس خودمان بیشتر مسلط هستیم و میتوانیم جلو نفس اماره را بگیریم، این علامت قبولی روزه ماست.
علامت قبول نشدن روزه
اما اگر ماه رمضانی گذشت و تمام شد و حظ ما از ماه رمضان- آنطور که پیغمبر اکرم فرمود که بعضی از مردم حظشان از روزه فقط گرسنگی و تشنگی است- فقط این بوده که یک ماه یک گرسنگیهایی و یک تشنگیهایی کشیدیم. (اغلب هم از بس که سحر و افطار میخوریم تشنه و گرسنه هم نمیشویم ولی لااقل بدحال میشویم)، یک بدحالی پیدا کردیم و در نتیجه این بدحالی قدرت ما بر کارکردن کمتر شد و بعد آمدیم روزه را متهم کردیم که روزه هم شد کار در دنیا؟! (آن که محصل و دانشجوست گفت من در تمام این ماه رمضان قدرت درس خواندنم کم شد و آن که اهل کار دیگری است گفت قدرت فلان کار من کم شد، پس روزه بد چیزی است). این علامت قبول نشدن روزه ماست.
حداقل عبادت
درصورتی که اگر انسان در ماه رمضان روزهگیر واقعی باشد، اگر واقعاً به خودش گرسنگی بدهد و همینطور که گفته شده است سه وعده غذا را تبدیل به دو وعده کند. یعنی قبلاً یک صبحانه ویک ناهار و یک شام میخورد، حالا دیگر ناهار نداشته باشد، افطارش فقط به اندازه یک صبحانه مختصر باشد، بعد هم سحر نه خیلی زیاد بر معده تحمیل کند بلکه یک غذای متعارف بخورد؛ بعد احساس میکند که هم نیروی بدنیاش بر کار افزایش پیدا کرده است و هم نیروی روحیاش بر کار خیر و برای تسلط بر نفس. این حداقل عبادت است.
روزه، منبع نیرو
در قرآن آمده است: یا ایهَا الَّذینَ امَنُوا اسْتَعینوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوهِ «سوره بقره/آیه ۱۵۳» ای اهل ایمان! از نماز و از صبر- که به روزه تفسیر شده است- کمک بگیرید. این تعبیر خیلی عجیب است! به ما میگویند از نماز استمداد کن، از روزه استمداد کن. یعنی تو نمیدانی که این نماز چه منبع نیرویی است! این روزه چه منبع نیرویی است! اگر به شما گفتند نماز بخوانید، شما را به یک منبع نیرو هدایت کردهاند و اگر گفتهاند روزه بگیرید شما را به یک منبع نیرو هدایت کردهاند. برای اینکه بر نفس و روح خودتان مسلط بشوید نماز بخوانید، روزه بگیرید.
حال آیا این ربوبیت و تسلط به همین جا خاتمه پیدا میکند؟ نه، درجات و مراتب دارد. به هر درجه که شما در مسیر عبودیت جلو بروید ربوبیت پیدا میکنید و به اصطلاح ولایت یعنی تسلط پیدا میکنید. به آنجا میرسید که مالک خاطرات نفس خودتان میشوید.
درجات بالاتر
بالاتر از این هم درجهای هست؟ بله، یک انسان مستجاب الدعوه -لااقل درباره خودتان- میشوید. حتی میتوانید روی بدن خودتان اثر بگذارید، اعجاز کنید، کرامت کنید.
آیا بالاتر از این هم هست؟ بله، اما این بالاتر، برای فهمها و فکرهای ما خیلی زیاد است، خیلی از اشخاص نمیتوانند باور کنند که انسانی در اثر عبودیت و بندگی خدا و تذلّل، در اثر این که صراط عبودیت را طی کرده است، برسد به جایی که در جهان هم بتواند تصرف کند.
ما که نرفتهایم، ما که راه عبودیت را همان قدم اولش را هم طی نکردهایم تا ببینیم آیا همین مقدار اثر در عبادت خدا هست؟ ما یک ماه رمضان یک روزه درست نگرفتیم.
یک بار روزه واقعی بگیریم
شما همین یک ماه رمضان را واقعاً تجربه کنید؛ شما همه کارها را در دنیا تجربه میکنید، یک ماه رمضان را تجربه کنید و یک روزه واقعی، همینطور که پیغمبر اکرم فرموده است و ائمه اطهار دستور دادهاند بگیرید. یعنی اولاً ظاهر روزه را که ترک کردن مأکولات و مشروبات و یک عده مسائل دیگر است عمل کنیم. این کار را که البته همه ما میکنیم. ولی آن روزهای که در حدیث «روزه خاص» تعبیر شده است آن روزه را هم بگیریم.
یعنی در این یک ماه، تنها دهان ما روزه نگیرد، زبان ما هم روزه بگیرد. در ماه رمضان کوشش کنیم که زبان ما غیبت نکند، دروغ نگوید ولو این دروغ برایمان منافع زیادی دارد؛ زبان ما افطار نکند، چون روزه تنها به نخوردن نیست. پیغمبر فرمود:
رُبَّ صائِمٍ لا حَظَّ لَهُ الَّا الْجوعُ وَ الْعَطَشُ ای بسا روزهدارهایی که حظ و بهرهای ندارند جز گرسنگی و تشنگی. زبان ما بیهوده و لغو نگوید. جز حرفی که مورد نیاز زندگی دنیای ما یا آخرت ماست حرف دیگری نزند. گوش ما غیبت نشنود، لهو و لعب نشنود، فحش نشنود. چشم ما به ناموس مردم خیره نشود. دست ما به طرف خیانت دراز نشود. قدم ما به طرف خیانت و ظلم نرود.
روزه و تسلط بر نفس
در مقابل، این ماه رمضان را ماه اطعام و دلجویی و محبت و احسان و خدمت قرار بدهیم. امتحان کنیم، یک ماه رمضان کوشش کنیم انسان باشیم. آن وقت شما ببینید بعد از یک ماه، عبادت و عبودیت اثر خودش را میبخشد یا نمیبخشد؛ ببینید بعد از یک ماه همین روزه شما را عوض میکند یا نمیکند. ببینید بعد از یک ماه همین روزه به شما ربوبیت یعنی خداوندگاری و تسلط و قدرت میدهد یا نمیدهد. اگر دیدید نداد، آن مراحل بعد را انکار کنید. اما اگر دیدید در این یک ماه این مقدار ربوبیت و خداوندگاری و تصاحب یعنی تسلط بر نفس خودتان، بر غرائز و شهوات خودتان، بر اعضا و جوارح خودتان پیدا میکنید پس باور کنید که آن مراحل دیگر هم عملی است.
منبع
مطالب مرتبط