کاربرد لغوی «شیعه» و «تشیع»
ارباب لغت برای واژه «شیعه» معانی همسویی همچون فرقه، حزب، گروه، امت، پیروان، یاران، هواداران، همراهان، همکاران، دوستان، اشاعه دهندگان و تقویت کنندگان یاد کرده اند. این واژه اگرچه خود مفرد است و جمع آن «شیع» و «اشیاع» است، اما بر تثنیه، جمع، مفرد و مذکر نیز کاربرد یکسانی دارد.
واژه «تشیع» نیز از این ریشه و مصدر باب تفعّل و از نظر لغوی، به معنای یاری کردن و پیروی نمودن جماعتی از یک شخص خاص است. شیخ مفید با استناد به آیه «فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِن شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّه»(قصص: ۱۵) و با توجه به مقابله واژه «شیعه» و «عدو»، قید «پیروی خالصانه» را در مفهوم شیعه گنجانده است.
در مقابل، ابن قیم الجوزیه، از عالمان ضدشیعی، بر آن است که در کاربردهای قرآنی، از این واژه و مترادف های آن غالبا معانی ناپسند اراده کند، زیرا در این واژه، مفهوم «شیاع» و «اشاعه»، که ضد ائتلاف و اجتماع است، نهفته و بدین منظور کاربرد آن ویژه فرقه های گمراه و اختلاف افکن می باشد.
تعاریف گوناگون از «شیعه» به عنوان یک جماعت متمایز سیاسی، مذهبی
۱-ابوحاتم رازی، از کهن ترین فرقه نگاران، این لقب را ویژه کسانی می داند که در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با حضرت علی علیه السلام انس و الفتی داشتند و بر آن است که این لقب، بعدا ویژه کسانی شد که به برتری حضرت علی علیه السلام قائل شدند.
نوبختی و اشعری قمی نیز چنین عنوانی را ویژه دسته ای می دانند که در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، همراه و معتقد به امامت و جانشینی حضرت علی علیه السلام بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بودند.
شهید ثانی، جایگاه برتر آن حضرت را در باب امامت دانسته است، اما از سوی دیگر، اعتقاد به امامت دیگر امامان شیعه را در تعریف آن دخیل نمی داند.
ملاحظه می شود که در ویژگی های مورد اشاره، تنها سخن از اعتقاد به «برتری و تقدم امام علی علیه السلام» به میان آمده است.
۲-در تعاریف دیگری از «شیعه»، علاوه بر اعتقاد به برتری امامت حضرت علی علیه السلام، تنصیص به امامت آن حضرت از سوی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به عنوان مبنای پذیرش این اعتقاد نیز ذکر شده است.
برای نمونه، شیخ طوسی از عالمان نامدار شیعی، ویژگی شیعی و وجوه امتیاز آن را اعتقاد به امامت حضرت علی علیه السلام بر اساس اراده الهی و وصیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دانسته است. وی با تاکید بر این ویژگی، دیدگاه شاخه «سلیمانیه» از فرقه «زیدیه» را که با وجود پذیرش برتری امام علی علیه السلام بر دیگر اصحاب، اعتقادی به منصوص بودن امامت آن حضرت نداشتند، خروج از تشیع دانسته، آنان را غیر شیعی قلمداد می کند.
۳-با این حال، با تعاریف دیگری از «شیعه» روبه رو هستیم که علاوه بر ویژگیهای مورد اشاره، موضوع اعتقاد به امامت اولاد آن حضرت نیز در آنها مطرح شده است:
تعریف «شیعه» از دیدگاه شهرستانی
شهرستانی شیعه را این چنین تعریف می کند: شیعه کسانی هستند که به گونهای خاص پیرو علی علیه السلام بوده و به امامت و خلافت او براساس نص و وصیت روشن یا غیرصریح معتقدند و بر این باورند که امامت از فرزندان او خارج نمی شود و اگر خارج شده، یا به واسطه ظلم دیگران یا امتناع خود آنان، به جهت تقیه بوده است.
ابن حزم نیز اگرچه سخنی از نص و وصایت به میان نمی آورد، اما در تعریف خود از «شیعه»، علاوه بر اعتقاد به افضلیت حضرت علی علیه السلام بر اصحاب و نیز احقّیت او بر امامت، شایستگی فرزندانش را برای امامت نیز از ویژگی های شیعه برشمرده است. منابع اخیر نیز در تعریف شیعه به چنین قیدی عنایت دارند.
۴-افزون بر ویژگی های پیشین، در برخی از تعابیر نیز اعتقاد به عصمت امامان، ولای آنها و بیزاری گفتاری و رفتاری از دشمنان آنها، مگر در حال تقیه، از مقوّمات و مشترکات دیدگاه های شیعه به حساب آمده است.
گفتنی است که برخی از نویسندگان معاصر شیعه علاوه بر اعتقاد به تنصیص پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بر امامت حضرت علی علیه السلام، باور به منصوص بودن امامت فرزندانی خاص و با نام و نشان از آن حضرت را از ویژگی های اصلی شیعه می دانند. به نظر می رسد که این ویژگی ها با توجه به فراز دیگر دیدگاه صاحب سخن که پذیرش نص و وصایت امامت علی علیه السلام را جوهره و رکن قوام بخش شیعه گری می داند، منطبق بر تشیع اثناعشری باشد و نه تشیع به معنای مطلق آن.
نظرات ارزشمند شما، ما را در بهبود کیفیت مطالب یاری خواهد کرد.