آیت الله احمد کلباسی اشتری

فطرت

فطرت

کلمۀ فطرت از ریشه «فطر» به معنای آفریدن است. این کلمه از نظر ادبیات عرب مصدر نوعی بر وزن فِعْله می‌باشد پس کلمۀ فطرت به معنای نوع آفرینش است.

برخی در تربیت دینی انسان به گونه‌ای عمل می‌کنند که گویا دین چیزی خارج از وجود انسان و غریبه با او است. این نگرش موجب خواهد شد که ما از توجه به سرمایه بزرگی به نام «فطرت» غافل شویم.

در فرهنگ قرآن و روایات دین با انسان غریبه نیست که ما بخواهیم به زور استدلال و مناظره آن را بر انسان تحمیل کنیم؛ بلکه دین آشنای دیرینه‌ای است که آفرینش انسان با آن عجین می‌باشد.

دین فطری

فطری بودن اعتقاد و گرایش به خدا و خدایی‌ها از مسلمات قرآن و روایات است؛ یعنی از منظر قرآن و اهل‌بیت، دین خوراکی نیست که از انسان جدا باشد تا ما بخواهیم هم چون شربت تلخی در گلوی او بریزیم؛ بلکه دین در متن وجود انسان است.

شاید به همین دلیل باشد که در قرآن حتی یک استدلال برای اثبات خداوند نیامده و در بیان مبانی و معارف اعتقادی خود اصل وجود خدا را مسلم گرفته و آن را بی‌نیاز از استدلال می‌داند خداوند می‌فرماید:

قَالَتْ رُسُلُهُمْ أ فى اللهِ شَکَ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ؛ (سوره ابراهیم، آیه۱۰)

پیامبرانشان :گفتند مگر در باره خدا – پدید آورنده آسمان‌ها و زمین – تردیدی هست؟

این پرسش یا نشانه تعجب از کسانی است که خدا را انکار می‌کنند و یا کسانی را که منکر وجود خداوند متعال هستند توبیخ می‌کند. در هر دو صورت لازمه آن تعجب یا این توبیخ آن است که وجود خدا به قدری مسلم و واضح باشد که انکار آن قابل توجیه نباشد.

نیاز به آموزش

فطری بودن دین به این معنا نیست که انسان نیاز به آموزش ندارد؛ بلکه به این معنا است که انسان خدا را قبول دارد گرایش به خدا هم دارد بدون نیاز به آموزش می‌داند که باید در مقابل خدا کرنش کرده و او را بپرستد؛ اما باید به او آموخت که شیوۀ پرستش و بندگی چگونه است.

موانع فطرت

البته عواملی که می‌تواند بر سر راه شکوفایی فطرت قد علم کرده و مانع بروز فطریات در عقاید و رفتار انسان شود بسیار بوده و بحث از آن مانند بحث از فطرت نیازمند به تألیف پایان نامه‌ها کتاب‌ها و مقالات مفصل و مستقلی است که هر کدام باید بعدی از آن را تحلیل کرده و از زوایای گوناگون آن بحث کنند.

 

برگرفته از جلد اول کتاب من دیگر ما

خروج از نسخه موبایل