شرح حال آیهاللهالعظمی حاج شیخ محمدمهدی کلباسی اشتری
آیهاللهالعظمی حاجآقا محمدمهدی کلباسی فرزند ارشد مرجع بزرگ شیعه آیهاللهالعظمی علامه حاج محمدابراهیم کلباسی اشتری متولد ۹۲ ذیحجه سال ۱۲۱۱ ق میباشد. با اهتمام پدر بزرگوارش در مراقبت و تعلیم و تهذیب او شخصیت ایشان را علمی، فقهی و اصولی همراه با تحقیقات و تألیفات کثیره قرار داد. در رعایت آداب شرعیه و انجام مستحبات و ترک مکروهات خیلی دقت داشت.هرکس به دیدار او میرفت، یک فرع فقهی شرعی مطرح میکرد و پیرامون آن میپرسید و گفتگو میکرد، تا مردم مسئلهدان شوند. در سن ۱۸ سالگی در سفری به قم به همراه والد خود علامه حاجی کلباسی، خدمت صاحب کتاب قوانین الاصول آیهاللهالعظمی میرزا ابوالقاسم قمی رسیدند و علامه میرزای قمی از مقام علمی و فقهی و قوّه اجتهاد عالم جوان آقا محمدمهدی پرسیدند. علامه حاجی کلباسی در پاسخ گفتند: به اعتقاد علامه سید محمدباقر سفتی در مثل خودش نظیر ندارد. پس محقق قمی از من درخواست یک مقاله تحقیقی کردند. آیهالله آقا محمدمهدی کلباسی در مقدمه کتاب شرح اشارات الاصول نوشته است: رساله الاستصحاب و کتاب مشارق الانوار فی المسائل الاصولیه را خدمت علامه میرزای قمی ارائه کردم و ایشان حواشی بسیار جلیل و جمیل در هامش آن نوشتند و وصایایی نیز برای من متذکر شدند و ازجمله سفارش کردند اگر میتوانی تا سیسالگی ازدواج نکن، تا تحصیل علم تعطیل نشود و به مرتبه اجتهاد قطعی برسی و با اراذل طلاب همنشین شو که آنان عمر را تضییع میکنند و سبب انحراف از صراط مستقیم میشوند. فقه و اصول را تا ۲۵ سالگی در حد تحقیق و اجتهاد تکمیل کن و بعد در حد ضرورت و احتیاج به علوم معقول و دیگر فنون لازم بپرداز.
آیهالله آقا محمدمهدی کلباسی در سن پنجاهسالگی پدر خود را از دست داد. در تمام دوران زندگی مرجع بزرگ شیعه علامه حاجی کلباسی، علاوه بر تدریس و تحقیق، در درس پدر خود شرکت میکرد و نهتنها جز لجنه علمی، تحقیقاتی والد خود بود، بلکه از اصحاب جلسه استفتاء پدر خود به شمار میرفت و تقریرات دروس والد خود را مینوشت.پس از رحلت علامه حاجی کلباسی عدهای از مقلدین پدرش از ایشان رساله علمیه خواستند که یک رساله علمیه به زبان فارسی. یک رساله علمیه به زبان عربی نگاشت و طی ۷۱ سال حیات خود بعد از پدربزرگ خویش یکی از مراجع تقلید شیعه در اصفهان به شمار میرفت. ایشان در اصفهان حوزه درسی بسیار مهمی در مسجد حکیم داشت و عدهای از بزرگان و علما در خدمتش شاگردی نمودند و از وی اجازه اجتهاد یا نقل روایت دریافت داشتهاند از جمله شیخ محمدحسین کاشانی.
تألیفات ایشان عبارت است از:
۱-«شفاء الاسقام فی شرح تهذیب المنطق و الکلام»
۲- «حاشیه بر شرح تصریف»
۳-«مفتاح النحو»
۴-«الاجتهاد و التقلید»
۵-«مشارقالأنوار» در علم اصول فقه
۶- «عیون الاصول الی علم الاصول» در علم اصول فقه
۷-«مصابیح الوصول الی علم الاصول» دوره کامل اصول فقه در ۶مجلد
۸- «رساله اقتضاء امرٍ بشیء و النهی عن الضد» در اصول فقه
۹-«رساله الاستصحاب»
۰۱-«رساله فی احکام القرعه»
۱۱-«معراج الشریعه فی شرح منهاج الهدایه» در ۶ مجلد (این کتاب در فقه و شرح استدلالی کتاب منهاج الهدایه علامه حاجی کلباسی میباشد.
۲۱-«شرح بر لمعه شهید اول» این کتاب ناتمام بوده و در ۴ مجلد تألیف شده است.
۳۱-«منهج السداد فی شرح الارشاد» در فقه
۴۱- «الاراضی المفتوحه عنوهً» در فقه
۵۱-«هدایه الطالبین» رساله عملیه به زبان فارسی
۶۱-«نورالعیون» رساله عملیه برای مقلدین عرب زبان
فتنه بابیه در زمان حیات آیهالله حاج شیخ محمدمهدی
مردم که سالها منتظر ظهور امام غایب بودند، با شنیدن ادعای ظهور امام زمان؟عج؟ از طرف داعیان سیدعلی محمد باب، به او ایمان آورده، سراسیمه منتظر رؤیت او بودند. در این آشوب عدهای به او معتقد شدند و تعدادی مردّد بودند ایمان بیاورند. حاکم شیراز نظام الدوله حسینخان قاجار شش ماه باب را زندانی کرده بود.حاکم اصفهان معتمدالدوله منوچهر خان گرجی برای اینکه باب را از نزدیک ببیند و حقیقت امر را دریابد، چند نفر را فرستاد تا او را از زندان شیراز به اصفهان آوردند.
حاکم اصفهان باب را با احترام و تکریم در جلسهای وارد کرد که برخی از علما حضور داشتند و آماده مناظره با سید باب شدند. در آن جلسه آیهاللهالعظمی حاجآقا محمدمهدی کلباسی و میرزا سید محمد امامجمعه اصفهان و بعضی علماء دیگر حضور داشتند. آیهالله کلباسی از او پیرامون چگونگی دستیابی وی به احکام الهی با توجه به غیبت حضرت ولیعصر؟عج؟ پرسید: تو مجتهد هستی یا مقلد؟!. باب گفت: من هرگز از کسی تقلید نکردهام و عمل به ظن را حرام میدانم. آقامحمدمهدی کلباسی فرمود: مگر نمیدانی در زمان غیبت امام زمان؟عج؟ راه علم نسبت به احکام برا ما مسدود است و ما راهی نداریم جز اینکه از مجتهدی که دارای شرایط فتوا باشد تقلید کنیم تا زمانی که قائم منتظر؟عج؟ ظهور فرماید و مفاسد دینی را اصلاح کند. پس شما چطور تقلید از مجتهد را ترک کردی و عمل به ظن را حرام میدانی!؟ وقتی حجتی در مقابل استدلال من نداری و احکام شرع را نمیدانی پس علم دین را از کجا آموختهای و از کجا یقین به احکام برایت حاصل شده است؟! باب که از پاسخ درمانده شده بود، از روی مغالطه و تخریب شخصیت ایشان در آمد و گفت: تو متعلم نقل و کودک ابوجاد هستی و من دارای مقام فؤادم، تو حق نداری ازآنچه نمیدانی با من حرف بزنی! آیهالله آقا محمدمهدی با این پاسخ توهینآمیز ساکت شد ولی حکیم میرزا حسن نوری- فرزند مولاعلی نوری که در حکمت الهی و فلسفه اسلامی اعلم علمای عصر خویش به شمار میرفت- با او پیرامون مقام فؤاد مورد ادعای باب وارد بحث شد که باب نتوانست پاسخی بگوید. پس قلم و کاغذی خواست و چند جمله مهمل نوشت و چون در جلسه طعام آوردند، حاضرین مشغول خوردن غذا شدند و جلسه بدون نتیجه پایان یافت.
معتمدالدوله حاکم اصفهان که خود متمایل به باب شده بود، در خانهای او را پنهان کرده بود و شایع کرده بود که باب را از اصفهان بیرون کرده است.با درگذشت حاکم اصفهان در سال ۳۶۲۱ق، بهفرمان دولت باب از اصفهان به آذربایجان منتقل گردید و در قلعهای محبوس شد. پس باب توبهنامه نوشت ولی بهخاطر ارتداد، به دستور شاه قاجار اعدام شد و طرفداران او استخوانهای باب را به حیفا در اسراییل بردند تا سرسپردگی خود را به صهیونیست ثابت کرده باشند.
همزمانی مرجعیت آیهالله شیخ محمدمهدی کلباسی با مرجعیت برادرشان آیهالله حاجآقا محمدکلباسی و آیهالله حاج شیخ محمدجعفر کلباسی و برخی شاگردان پدر علامهاش چون آیهالله محمدجعفر آبادهای و آیهالله حاج سید اسدالله شفتی و بعضی دیگر از بزرگان علماء و مراتب اخلاص و صمیمیت و اخلاق حمیده ایشان نسبت به آنان حاکی از سلامت نفس و مقام تزکیه وی میباشد، حکیم و شاعر معروف قاآنی