عارف، فیلسوف، مفسر و دانشمند بزرگ ایرانی در قرنهای ۱۰ و ۱۱ ق. هم عصر حکومت صفویان.
ولادت:
محمد بن ابراهیم شیرازى ملقب به صدرالدین و مشهور به ملاصدرا یا صدرالمتالهین در سال۹۸۰ ق. در شهر شیراز و در خانوادهای بانفوذ و متمکن به دنیا آمد.
پدر ملاصدرا ـ خواجه ابراهیم قوامی ـ سیاستمداری دانشمند و مومن بود و با وجود داشتن ثروت و عزت و مقام، هیچ فرزندی نداشت ولی سرانجام بر اثر دعا و تضرع فراوان به درگاه الهی، خداوند پسری به او داد که نامش را محمد گذاشتند.
سفرهای ملاصدرا:
ظاهرا ملاصدرا در سن شش سالگی به همراه پدر به قزوین رفته و در کنار اساتید فراوانی که در همه رشتههای علمی در آن شهر بودند به آموزش مقدماتی و متوسطه پرداخته و زودتر از دیگران به دوره عالی رسیده است.
ملاصدرا در قزوین با دو دانشمند و نابغه بزرگ، یعنی شیخ بهاءالدین عاملی (شیخ بهایی) و میرداماد ـکه نه فقط در زمان خود، که حتی طی چهار قرنی که از آنها گذشته، بینظیر و سرآمد بودهاند_ آشنا شد و به دروس آنان رفت. در ظرف مدتی کوتاه او نیز با نبوغ خود سرآمد شاگردان آنها شد.
شیخ بهایی نه فقط در فقه، حدیث، تفسیر، کلام و عرفان متخصص بود بلکه در نجوم و ریاضیات نظری و مهندسی و معماری و پزشکی و برخی از علوم غریبه هم استاد بود.
میرداماد، نابغه بزرگ دیگر، از همه دانش های روزگار خود باخبر بود ولی حوزه درس او به فقه و حدیث و بیشتر به فلسفه اختصاص داشت. وی در دو شاخه مشائی و اشراقی فلسفه اسلامی ممتاز و سرآمد بود.
ملاصدرا بیشترین بهره خود را در فلسفه و عرفان از میرداماد گرفت و همواره او را مرشد و استاد حقیقی خود معرفی میکرد.
سفر ملاصدرا به اصفهان:
با انتقال پایتخت صفویه از قزوین به شهر اصفهان سال ۱۰۰۶ ق. شیخ بهایی و میرداماد نیز به همراه شاگردان خود به این شهر آمدند و بساط تدریس خود را در آنجا گستردند.
ملاصدرا که در آن زمان ۲۶ تا ۲۷ سال داشت، از تحصیل بینیاز شده بود. ملاصدرا حدود سال ۱۰۱۰ ق. به شهر خود شیراز بازگشت.
هجرت ملاصدرا به قم:
وی كه سرمايه ای بسيار و منبعي سرشار از دانش و به ويژه فلسفه داشت و خود او با نوآوری هايش آرای جديدی را ابراز نموده بود، در شيراز بساط تدريس را گسترانده و از اطراف شاگردان بسياری گرد او آمده بودند.
اما رقبای او كه مانند بسياری از فيلسوفان و متكلمان، از فلاسفه پيش از خود تقليد می نمودند، و از طرفی موقعيت اجتماعی خود را نزد ديگران در خطر می ديدند يا به انگيزه دفاع از عقايد خود و شايد از روی حسادت، بنای بد رفتاری را با وی گذاشتند و آرای نوی او را به مسخره گرفتند و به او توهين روا داشتند.
این رفتارها و فشارها با روح لطیف ملاصدرا نمیساخت و از طرفی ایمان و دین و تقوای او به او اجازه عمل مقابله به مثل را نمیداد، از این رو از شیراز به صورت قهر بیرون آمد و به شهر قم رفت که در آن هنگام هنوز مرکز مهم علمی و فلسفی نشده بود.
ملاصدرا در خود شهر قم هم نماند و به سبب گرما و شاید دلایل اجتماعی مشابه شیراز به روستایی بنام کَهَکْ در نزدیک شهر قم منزل گزید و آثار خانه او در آن روستا هنوز باقی است.
مكتب فلسفى صدرا:
به نظر صدر المتألهين، دانش از دو راه به دست مىآيد:
۱- گفت و گو و فراگيرى و آموزش كه بر پايه قياس ها و مقدمات منطقى، استوار است؛
۲- علم لدنى كه از راه الهام و كشف و حدس به دست مىآيد.
علم لدنى، تنها با پاك گرداندن نفس از شهوتها و لذت ها و رهايى از آلودگى ها و ناپاكى هاى دنيا به دست مى آيد.
اينها باعث مىشود كه زنگارها از دل زدوده گردد و حقايق اشيا، در آن انعكاس يابد؛ چه نفس آدمى، آنگاه كه داراى سرشت و طبيعت ثانوى شود، با عقل فعال متحد مىگردد.
از ديدگاه صدرا، علم لدنى، قوى تر و محكم تر از ديگر علوم است و دسترسى به آن محال نيست؛ چرا كه انبيا و اوصيا و اوليا و عرفا به آن دست يافته اند.
صدرا، گرچه علم شهودى و لدنى را بسيار ستايش مى كند و بسنده كردن به مباحث برهانى را فراوان نكوهش مى نمايد، با اين همه، معتقد است كه انسان به هر دو علم نيازمند است و بايد برهان و عرفان را با هم جمع نمايد؛ چنان كه خود وى، جمع نموده و تنها كسى است كه در اين جمع، موفق بوده و به درجه اى رسيده كه هيچ يك از فلاسفه و عرفاى اسلامى به آن نرسيده است؛ چنان كه خود در جاهاى متعدد به اين معنا تصريح و تأكيد كرده است.
نقد ملاصدرا به صوفیه و فیلسوف نمایان
ملا صدرا پيوسته از كسانى كه يكى از دو شيوه را به كار مىبرند، بدگويى مىكند مانند سخنى چنان كه در «مفاتيح الغيب»، ص ۳ و در «اسفار»، ج ۱، ص ۴، مىنويسد:
«به سخنان بيهوده صوفيه مشغول نباش و به گفته هاى فيلسوف نمايان اعتماد مكن» و در مقدمه «تفسير سوره فاتحة الكتاب»، از گروه نخست، به بدعتگذار گمراه كننده و از گروه دوم، به تعطيل گران گمراه تعبير كرده است؛ بنابراين فلسفه اى كه او ديگران را به آن فرا مى خواند و بر آن پافشارى مى كند، عبارت است از جمع ميان روش مشائيان و اشراقيان و ايجاد وفاق ميان اين دو شيوه.
شرع و عقل مؤالف با همديگر هستند.
با تامل در آثار صدر المتألهين، به اين حقيقت مى رسيم كه وى شرع و عقل را نه مخالف با يكديگر كه مؤالف با همديگر، نه در برابر هم كه در بر هم مى داند و هر دو را روشنگر يك حقيقت مى خواند؛ بهگونه اى كه مى توان آثار دينى او را شرح فلسفه وى با زبان شريعت، يا بگو شرح برهان با زبان قرآن دانست.
آثار فلسفى او را تفسير شريعت با زبان فلسفه، يا بگو تفسير قرآن با زبان برهان خواند. حال اگر اين ويژگى (تطابق قرآن و برهان) را به ويژگى پيشين (جمع ميان عرفان و برهان) ضميمه كنيم، به اين نتيجه بديهى مى رسيم كه صدرالمتألهين، بناى عظيم حكمت متعاليه را در مثلثى كه يك ضلع آن، قرآن، يك ضلع آن عرفان و ضلع ديگرش برهان است، طراحى و مهندسى نموده است.
بالاتر از اين بايد گفت: تثليث (كه يك حقيقت در عين يكى بودن، سه تاست)، گرچه در جهان تكوين و در زمينه اعتقاد به آفريننده هستى، عقيدهاى است مردود و شرک آميز، ولى در عالم تبيين و در محدوده ابراز حقيقت، واقعيتى است مشهود و بسيار عزيز كه در مكتب فلسفى ملاصدرا تجلى يافته است.
آن حقيقت واحدى كه به اعتقاد صدرا، برهان و عرفان و قرآن، هريك به زبانى صفت حمد آن را گفتهاند معرفت است، اما راستى متعلق اين معرفت كيست و چيست؟
از نگاه ملا صدرا، اين معرفت، در درجه اول بايد به خدا و نزديک ترين و راست ترين راه به سوى او و آخرت، تعلق گيرد و در درجه دوم، به راهنمايان و راهزنان و آن چه بايد جان را بدان آراست يا از آن پيراست.
معروفترين اساتيد صدرا:
۱- شيخ بهاء الدين جبل عاملى.
۲- محمدباقر ميرداماد؛
شاگردان ملاصدرا:
۱- علامه فیض کاشانی، که از بزرگان علمای اسلام است.
۲-فیّاض لاهیجی.
۳- ملاحسین تنکابنی.
۴- حکیم آقاجانی.
……
آثار ملاصدرا:
• الحکمه العرشیه
• الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه.
• المعه المشرقیه فی الفنون المنطقیه
• المبدا و المعاد
• المشاعر
• المظاهر الالهیه فی اسرار العلوم الکمالیه
• الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه
و ………
وفات ملاصدرا در سفر حج:
ملاصدرا هفت بار برای زیارت خانه خدا پیاده سفر کرد و سرانجام در سفر هفتم بر سر راه خود به مکه و زیارت کعبه در شهر بصره بیمار شد و چشم از جهان فرو بست.
سال درگذشت ملاصدرا بنا به مشهور سال ۱۰۵۰ ق. است و برخی درگذشت وی را سال ۱۰۴۵ ق. دانسته اند.
(نوه او به نام محمد علم الهدی ـ که یکی از ستارگان دانش در زمان خود و فرزند علامه فیض کاشانی است ـ آن را در یادداشتهای خود ضبط کرده است، و قطع ناگهانی و ناقص ماندن برخی تألیفات وی مانند تفسیر قرآن و شرح اصول کافی از در حدود سال (۱۰۴۴ ق. مؤید این ادعاست).
وفات ملاصدرا در بصره بود ولی او را به شهر نجف که آرامگاه امام علی علیه السلام در آن قرار دارد بردند و بنابر گفته نوه او _علامه علم الهدی_ او را در طرف چپ صحن حرم امام علی علیه السلام دفن کردند.
نظرات ارزشمند شما، ما را در بهبود کیفیت مطالب یاری خواهد کرد.