جملات اخلاقی، اخبار و انشا
مباحثی كه تا كنون عرضه شد مسائل معناشناختی مفاهیم اخلاقی بود،
اكنون نوبت بررسی یكی از مهمترین مسائل معرفتشناختی گزارههای احکام اخلاقی است كه شاید بتوان آن را مهمترین و اساسیترین مبحث فلسفه اخلاق نیز بهشمار آورد و آن، مسئله اِخباری یا انشایی بودن حقیقت گزارههای اخلاقی است.
اخبار و انشا
جمله خبری یعنی جملهای كه صرفنظراز لفظ، حقیقت ثابتی دارد و هیئت جمله صرفا نقش حكایتگری و واقعنمایی از آن را ایفا میكند. قابلیت اتصاف به صدق و كذب را دارد.
مثلا جمله «حكومت آینده جهان از آن مستضعفان و ستمدیدگان است»خبری بهحساب میآیند؛ زیرا اگر خبری كه میدهند با واقعیت مطابقت داشته باشد صادق، وگرنه كاذب است.
جمله انشایی جملهای است كه نمیتوان آن را به صدق و كذب متصف كرد؛ یعنی صرفنظر از لفظ، حقیقت ثابتی ندارد؛
جملاتی مانند «امانتدار باش» (امر)، «با بدان منشین» (نهی)، «آیا پیامدترك امربهمعروف و نهیازمنكر را میدانید؟» (استفهام)، «ای جوانمردان!» (ندا)، «كاش بساط ظلم و ستم ازروی زمین برچیده میشد» (تمنّا)، «چه انسان وارستهای!» (تعجب) و امثال آن، همگی نمونههایی از انواع مختلف جملات انشایی بهحساب میآیند.
حقیقت جملات خبری و انشایی از جمله مباحثی است كه در قرون اخیر بهشدت مورد توجه علمای علم اصول قرار گرفته است، و دراینزمینه آرا و اندیشههای بدیع، و البته بسیار متنوع و متفاوتی نیز ارائه دادهاند.۱
بررسی چند دیدگاه
با تأمل در مطالب و آرایی كه درباره مفاهیم اخلاقی، تعریفپذیری و تعریف ناپذیری آنها گفتیم(خوب وبددرمفاهیم اخلاقی و باید و نبایددرمفاهیم اخلاقی) تعدد و تنوع دیدگاهها درباره انشایی یا اخباری بودن گزارههای اخلاقی نیز روشن میشود.
زیرا گام نخست و سنگ زیرین حل این مسئله، تحلیل معناشناختی مفاهیم اخلاقی است، و طبیعی است هر رای و نظری كه در آنجا برگزیده باشیم، تاثیر مستقیم بر این مسئله خواهد داشت.
مكاتبی مانند امرگرایی، احساسگرایی، توصیهگرایی، جامعهگرایی، نظریه امر الهی و نظریه اعتباریات، همگی از آن نوع مكاتب و نظریاتی بهشمار میروند كه معتقد به انشایی بودن احكام و جملات بوده، آنها را توصیفگر واقعیات نفسالامری نمیدانند.
در مقابل، انواع نظریههای طبیعتگرایانه، شهودگرایانه و نظریههای فلسفی را باید در ذیل مكاتب و دیدگاههای معتقد به اخباری بودن قضایای اخلاقی طبقهبندی كرد.
بنابراین در اینجا در ذیل دو عنوان كلی «مكاتب غیرتوصیفی»۲ و «مكاتب توصیفی»۳به نقد و ارزیابی اجمالی برخی از مهمترین مكاتب و دیدگاهها میپردازیم.
الف) مكاتب غیرتوصیفی
۱- امرگرایی
امرگرایان معتقدند كه هرچند برخی از گزارههای اخلاقی، ظاهری خبری دارند اما درحقیقت اساس همه آنها بر امر و فرمان است. «باید راست گفت» و «راستگویی خوب است»، بیانهای خطاانگیز و تغییر شكل یافتهای از «راست بگو» هستند.۴جملات امری نیز یكی از انواع جملات انشایی هستند كه نمیتوان از درستی یا نادرستی آنها سخن گفت؛ زیرا خبر و حكایتی از عالم واقع به دست نمیدهند تا درصورت مطابقت با آن، صادق و درصورت عدم مطابقت، كاذب تلقی شوند.
۲- احساسگرایی
احساسگرایان گزارههای اخلاقی را صرفاً بیانگر طرز تلقیها و احساسات خاص گوینده میدانند.
به نظر احساسگرایان: گفتارهای اخلاقی اساسا جنبه اخباری ندارند، جنبه تأثیری دارند.۵
۳- توصیهگرایی
در این دیدگاه، حكم اخلاقی درواقع مثل توصیه و پیشنهادی است كه در پاسخ سؤال «چه باید بكنم؟» به مخاطب گفته میشود. یعنی هدف اصلی آن، ارشاد و هدایت مخاطب است، و نه متاثر كردن احساسات و عواطف او.
به نظرریچارد مروین هیر(بزرگترین مدافع این دیدگاه،)، احكام اخلاقی درست مانند اوامر ساده، نوعی احكام توصیهگر و هدایتكننده هستند؛ با این تفاوت كه برخلاف اوامر ساده، واجد ویژگی كلیتپذیری و عمومیت هستند.۶
۴- نظریه اعتباریات
برخی از بزرگان، مفاهیم اخلاقی را تابع اهداف و اغراض اعتباركننده دانسته، واقعیتی جز اعتبار و قرارداد شخص معتبِر برای آنها قائل نبودند.
پیامد منطقی این رای در مورد گزارههای اخلاق این است كه آنها را از نوع جملات انشایی تلقی كرده و هیچ جنبه حكایتگری از واقعیات نفسالامری برای آنها قائل نباشیم؛زیرا تركیبی را كه دستكم یكی از اجزایش (محمول) از امور اعتباری و قراردادی باشد، نمیتوان دارای مابازای عینی و حقیقی دانست. بنابراین نسبتی كه میان موضوع و محمول امور اعتباری برقرار میشود «نسبتی وضعی و فرضی واعتباری است.۷
ب) مكاتب توصیفی
جمع كثیری از صاحبنظران اخلاق بر این باورند كه محك احكام اخلاقی، درون آدمی است و نه عالم خارج. بهعبارتدیگر، قضایای اخلاقی را حكایتگر و توصیفكننده حالات عالم انفس میدانند.
در مقابل، عدهای نیز آنها را حاكی از واقعیت خارجی و بیرونی میدانند. از دیدگاه لذتگرایان و سودگرایان محك حقیقی قضایای اخلاقی، حالات و وقایع درونی انسان است؛ درحالیکه از دیدگاه شهودگرایان قضایای اخلاقی، حکایتگر واقعیات خارجی و عینی و وقایع بیرونی هستند.
درمجموع به نظر میرسد شهودگروی حتی اگر ابطال هم نشده باشد ناموجه است… . ظاهراً احكام اخلاقی، طبیعی یا غیرطبیعی، گزارههای توصیفگر صرف نیستند.
نظریه مختار
به عقیده ما(علامه مصباح) میان افعال اختیاری انسان و كمال مطلوب او یك نوع رابطه حقیقی و واقعی، از نوع روابط علّی و معلولی، برقرار است، و ما با احكام اخلاقی خود آن رابطه عینی خارجی را توصیف میكنیم.
زیرا وقتی كه باید و نباید را حاكی از رابطهای واقعی میان فعل اختیاری و كمال مطلوب آدمی دانستیم، و مفهوم خوب و بد را نیز از قبیل مفاهیم فلسفی و نشاندهنده همان نوع رابطه میان فعل و كمال نهایی تلقی كردیم، طبیعتاً قضیه اخلاقی نیز از قبیل جملههای خبری بوده، از همان واقعیت نفسالامری حكایت میكند و بنابراین قابلیت اتصاف به صدق و كذب را دارد.
تذكر این نكته مفید است كه ممكن است افراد در تشخیص هدف نهایی، دچار خطا شوند و یا در تشخیص راههای وصول به اهداف واقعی خود اشتباه كنند؛ اما این اشتباهات به واقعی بودن رابطه سبب و مسبّبی میان افعال اختیاری و نتایج مترتب بر آنها ضرر نمیزند. چنانكه اختلافات دانشمندان علوم تجربی و طبیعی، به معنای نفی واقعیات تجربی نیست!
بهعبارتدیگر، اینكه گفته میشود جملهای خبری است، به معنای آن نیست كه لزوماً صادق است؛ بلكه جمله خبری ممكن است صادق یا كاذب باشد، و جمله خبری كاذب با جمله انشایی متفاوت است. در جمله خبری كاذب نیز حكایت از واقعیت وجود دارد، ولی حكایتی خطایی و غیرمطابق با واقع؛ اما در جمله انشایی، اساساً حكایتی از واقع وجود ندارد.
فایده بهكارگیری جملات انشایی در اخلاق
اگر همه مفاهیم اخلاقی بیانگر نوع رابطه میان افعال اختیاری انسان و نتایج مترتب بر آن هستند، چرا بهجای استفاده از مفاهیم خوب و بد، و باید و نباید به بیان آن رابطه نمیپردازند؟
به نظر میرسد سهولت و سادگی، یكی از مهمترین علل استفاده از مفاهیم اخلاقی بهجای بیان تفصیلی روابط افعال و نتایج آنهاست؛ به همین جهت بهجای آنكه بگویند: «راستگویی موجب اعتماد اجتماعی و سلامت روابط گروهی و همچنین خشنودی خداوند میشود، و دروغگویی اسباب سستی و ناسالمی روابط اجتماعی و خشم خداوند را فراهم میكند»، در یك عبارت كوتاه و ساده گفته میشود: «راستگویی خوب است، و دروغگویی بد».
افزون بر این، جملات امری و دستوری، نسبت به قضایای خبری، از نظر تربیتی نیز نقش مؤثرتر و بیشتری دارند؛ هم موجب اعتماد بیشتر متربی به جدیت و حقانیت سخنان مربی میشود و هم باعث ایجاد انگیزه قوی افراد برای انجام كارهای اخلاقی. حالآنكه جملات خبری و توصیفی چنین نقشی ندارند و یا در سطح بسیار ضعیفی آن را ایفا میكنند.
لوازم انشایی دانستن قضایای اخلاقی
۱- نیاز به انشاكننده
اگر جملات اخلاقی از نوع گزارههای انشایی تلقی شوند، نیازمند وجود انشاكنندهای خواهند بود. ازهمینروست كه معتقدان به نظریات غیرتوصیفی، در پی یافتن انشاكننده جملات اخلاقی برآمدهاند.
۲- التزام به وجود دو قوه ادراككننده
اگر كسی احكام اخلاقی را از سنخ انشائیات بداند، درآنصورت با توجه به اینكه انشا و اخبار دو سنخ كاملاً متفاوت هستند، لازمه سخن او این است كه نفس را دارای دو قوه ادراكی متمایز بداند، كه كار یكی درك مفاهیم مربوط به هستها و حقایق عینی باشد و وظیفه دیگری، درك مفاهیم مربوط به بایدها و الزامات.
۳- نداشتن معیاری برای معقولیت احكام اخلاقی
اگراحكام اخلاقی را از سنخ انشائیات بدانیم نهتنها هیچ رابطه منطقیای میان خود آنها وجود نخواهد داشت؛ بلكه هیچ دلیل عقلیای هم نمیتواند آنها را اثبات كند. «تمایل فرد یا فرضاً مجموعه افراد یك جامعه را كه نمیتوان با دلیل عقلی توجیه كرد؛ مثلاً نمیتوان گفت كه به چه دلیل انسان «گُل» را دوست دارد. دوستی، میل، علاقه و عشق قابل تبیین عقلانی نیستند. تنها زمانی میتوان بر موضوعی استدلالی عقلی آورد كه آن موضوع بر یك سلسله روابط علّی و معلولی مبتنی باشد».۸
علامه طباطبایی(رحمه الله) تصریح میكنند: در مورد اعتباریات نمیتوان دست توقع بهسوی برهان دراز كرد؛ زیرا مورد جریان برهان، حقایق میباشد و بس!۹
نسبی دانستن احكام اخلاقی
یكی دیگر از پیامدهای ناپسند اغلب نظریات غیرتوصیفی، لزوم پذیرش نسبیت اخلاقی است؛ وقتی احكام اخلاقی تابع امیال فردی یا علایق اجتماعی بودند و هیچ ریشهای در واقعیات خارجی نداشته باشد، بالطبع با تغییر میل و ذائقه افراد یا گرایشهای اجتماعی آنان، قضاوتهای اخلاقیشان نیز دستخوش تغییر و دگرگونی خواهد شد. ممكن است كاری را كه امروز خوب میدانند با تغییرات و تحولات اجتماعی بد تلقی نمایند، و یا برعكس كاری را كه در شرایط فكری و اجتماعی خاصی بد میپندارند، با ایجاد دگرگونی در آن شرایط، خوب تلقی كنند.
منابع
۱- كفایه الاصول، آخوند خراسانی، همراه با حاشیه مشکینی، ج۱؛ نهایه الدرایه، محمدحسین الاصفهانی، تحقیق مهدی احدی امیرکلائی، ج۱
۲- Non-Descriptive Theory
۳- Descriptive Theory
۴- فلسفه اخلاق در قرن حاضر، ج. وارنوک، ترجمه و تعلیقات صادق لاریجانی
۵- همان
۶- همان و درآمدى به فلسفه اخلاق، آر. اف. اتکینسون، ترجمه سهراب علوی نیا
۷- اصول فلسفه و روش رئالیسم، سیدمحمدحسین طباطبایی، پاورقی مرتضی مطهری، ج۲
۸- پیشنیازهاى مدیریت اسلامى، محمدتقی مصباح یزدی
۹- اصول فلسفه و روش رئالیسم، سیدمحمدحسین طباطبایی، پاورقی مرتضی مطهری، ج۲
اقتباس از کتاب فلسفه اخلاق علامه مصباح فصل۵