رسیدن به اهداف تربیت که در نوشتار قبل آمد، نیاز به واسطه و مقدمه دارد، که در حقیقت به آنها اهداف درجه دوم یا اهداف میانی گفته میشود.
۱-اصلاح رابطه انسان با خدا:
یکی از اهداف بسیار مهم تربیت از نظر دین اصلاح رابطه انسان با خداست. اگر انسان به این هدف برسد بسیاری از اهداف دیگر را به آسانی می تواند فتح کند.
چنانچه از امام علی (علیه السلام) نقل شده است:
« مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ؛ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ ؛ کسی که رابطه خود و خدا را اصلاح نماید خداوند نیز رابطه او را با مردم اصلاح می نماید و کسی که کار آخرتش را اصلاح کند خداوند نیز کار دنیایش را اصلاح می کند.»۱
اصلاح در این جا بدین معنی است که رو به توحید آورده و از شرک و بت پرستی دوری گزیند، به جای عصیان و طغیان اطاعت و فرمانبرداری را پیشه خود سازد، و در برابر نعمتها و الطاف خداوند سپاسگذار باشد، و به عبادت او بپردازد، خداوند نیز به همین منظور پیامبرانش را مبعوث داشته است تا مردم را به پرستش خدا دعوت نموده و از طاغوت و شرک اجتناب نمایند.
« وَ لَقَدْ بَعَثْنا في کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ »۲
از نظر اسلام اصل و اساس همه برنامه های تربیتی توحید و یکتا پرستی است و اخلاق فاضله نیز در ثبات و استمرارش نیاز به چنین ضامن معتبری دارد و تنها راه رستگاری از دید قرآن نیز در توحید است: « قُولُوا: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، تُفْلِحُوا »
۲- اصلاح رابطه انسان با خودش:
بدون تردید اولین گام برای اصلاح دیگران اصلاح خود است؛ بدین معنی که انسان اول باید خود را بشناسد، استعدادها و توانایی هایش را در مسیر کمال و سعادت به کار اندازد و به حاکمیت هواها و هوس ها در کشور وجودش خاتمه دهد. این کار از دیدگاه امام علی علیه السلام برترین کارها محسوب می شود. غفلت از آن انسان را دچار خسارات جبران ناپذیری خواهد ساخت. روایات متعددی از امام علی علیه السلام گواه مدعای ماست:
سِياسَةُ النَّفسِ أفضَلُ سِياسَةٍ ؛ «تربیت نفس برترین تربیت هاست.»۳
مَن لَم يُهَذِّب نَفسَهُ لَم يَنتَفِع بِالعَقلِ ؛ «کسی که به تهذیب نفس نپردازد سودی از عقلش نبرده است.»۴
البته روشن است که منظور از خودسازی و پرداختن به خود شکل دادن و جهت بخشیدن به فعالیتهای حیاتی و تصحیح انگیزهها و در نظر گرفتن مقصد نهایی و جهت گیری فعالیتها برای خداوند است. نه محدود کردن و متوقف ساختن فعالیتها و توصیه به این که انسان فقط به خود بپردازد و در فعالیتهای اجتماعی مشارکت نداشته باشد و عزلت گزینی را رویه خود سازد.
بنابراین لازمه این بحث انکار حقایق خارج از ذهن و یا انکار ارزشی که شناخت آنها دارد و یا هر گونه تمایل ایده آلیستی و یا پراگماتیستی که مبتنی بر اصالت عمل مفید برای زندگی مادی و دنیوی است که از مظاهر «اومانیسم» است، نیست.
انسان برای رسیدن به کمال مطلوبش ناگزیر است که خود و تواناییها و استعدادهای درونی خود را بشناسد و در جهت پرورش و رشد آنها سعی و تلاش نماید وگرنه از آمال و مقاصد انسانی خود دور گشته و در وادی برهوت ضایع خواهد شد.
۳- اصلاح رابطه انسان با جامعه:
انسان موجود مدنی و اجتماعی است. از این رو برای تأمین نیازهای اولیه خود نیازمند تعامل با دیگر افراد جامعه است. او نمیتواند به سوی غایت هستی جز در میان جمع و بر اساس روابط سالم اجتماعی سیر کند؛ چه آن که آدم عزلت گزین در برنامههای تکاملی خود دچار نقص میگردد.
در جامعه آرمانی اسلام هر فرد تمام ارتباطاتش را با سایر افراد بر اساس دو اصل قسط و احسان مبتنی میسازد. مقتضای اصل قسط این است که هر فرد در عمل به حقوق و اختیاراتش پایبند باشد. در غیر این صورت نابود میشود؛ خداوند نیز علت زوال و نابودی بسیاری از ملتها را ستم پیشگی آنان عنوان کرده است:
« هَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ۵ ؛ آیا جز قوم ستمکار هلاک می شود؟»
در جامعه اسلامی فرد تنها در اندیشه منافع و مصالح شخصی خود نیست. نه تنها افراد دیگر را ابزار تأمین خواستههای خود نمیداند بلکه آنان را نیز بندگان خدا میداند و تلاش میکند تا هدف آفرینش که تعالی و استکمال حقیقی همه انسانها است، به بهترین وجه تحقق یابد. از این رو نسبت به سایر افراد احساس مسئولیت میکند؛ به آموزش و پرورش آنان میپردازد و بخش عظیمی از ارتباطات و مناسباتش، تزکیه، تعلیم و تعلم، نهی از منکر، تواصی به حق و تواصی به صبر است. آیات متعددی بر این مطلب دلالت دارند از جمله:
« يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! (در برابر مشکلات و هوسها،) استقامت کنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهای خود، مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!» ۶
« تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ ؛ و (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدّی همکاری ننمایید! »۷
۴- اصلاح رابطه انسان با طبیعت:
شناخت طبیعت به عنوان مظهر حق و آیه الهی و تسخیر و بهره مندی از آن در جهت سیر به سوی کمال نهایی یکی دیگر از اهداف بسیار مهم تربیتی اسلام است. از نگاه اسلام هر فرد مسلمان برای خود در قبال طبیعت یعنی جمادات، نباتات و حیوانات دو موضع بسیار مهم قائل است. یکی امانت دار خدای متعال بودن و دیگری خلیفه و جانشین او در زمین بودن.
به دیگر سخن، او می کوشد که نعمت های الهی ضایع و تلف نشود و حرث و نسل به نابودی نیفتد و پدیده های طبیعی به رشد و کمال خود برسند و از سوی دیگر جلوی تضییعها، اتلافها، اسرافها و تبذیرها گرفته شود و به عمران ارض بپردازد.
« هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيها ؛ او شما را از زمین پدید آورد و آباد کردن آن را به شما سپرد.»۸
۵- اصلاح رابطه انسان با تاریخ:
دریافت انسان از جایگاه خود در تاریخ و نگرش به حوادث تاریخی و سیر در آنها و کسب اعتبار از آنها و شناخت سنتهای حاکم بر تحولات و تطورات جوامع از اهداف اساسی تربیت به حساب میآید که با دستیابی به آن انسان میتواند حال و آینده خود را به طور شایسته اصلاح نماید.
دعوت قرآن به درک تاریخ و سیر در حوادث گذشته آن و توجه به سنت های حاکم بر آن ها در حقیقت سیر دادن انسان به سوی مقصد تربیت است، آنجا که فرمود:
«قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛ پیش از شما شیوه هایی گذشته است، پس در زمین بگردید و بنگرید که فرجام دروغ انگاران چگونه بوده است.»۹
امیر المؤمنین (علیه السلام) در وصیتی به فرزند بزرگوارش امام حسن مجتبی (علیه السلام) به گونه بسیار زیبایی این مطلب را تبیین کرده است که: «فرزندم دلت را به اندرز زنده دار… و خبرهای گذشتگان را بدو عرضه دار و آنچه را که به پیشینیان رسیده است به یادش آر و در دیار و نشانههای آن سیر کن و بنگر که چه کردند، و از کجا به کجا شدند و کجا بار گشودند و در کجا فرود آمدند؛ آنان را خواهی دید که از کنار دوستان رخت بستند و در خانههای غربت نشستند و دیری نخواهد گذشت که تو نیز یکی از آنان خواهی بود پس در ساختن اقامتگاه خویش بکوش و آخرتت را به دنیا مفروش».۱۰
این ها اهدافی است که تربیت باید بر اساس آنها پایهریزی گردد، تا زمینه را برای صعود به هدف نهایی فراهم نماید، و بر انسان مسلمان است که در جهت تأمین آنها سعی وافر و تلاش جدی نماید.
منابع:
۱-حکمت ۸۹ نهج البلاغه
۲- آیه ۳۶ سوره نحل
۳- غرر الحكم : ۵۵۸۹
۴- عیون الحکم و المواعظ(لیثی) ص ۴۲۸ ، ح ۷۲۶۳
۵- آیه ۴۷ سوره انعام
۶- آیه ۲۰۰ سوره آل عمران
۷- آیه۲ سوره مائده
۸- آیه ۶۱ سوره هود
۹- آیه ۱۳۷ سوره آل عمران
۱۰- نامه ۳۱ نهج البلاغه
نظرات ارزشمند شما، ما را در بهبود کیفیت مطالب یاری خواهد کرد.